چگونه می توانیم از تست MBTI برای بهبود محیط کار استفاده کنیم؟

1401/02/04 1:13 AM - یک سال قبل


آزمون مایرز بریگز (MBTI) محبوب ترین تست شخصیت شناسی جهان است که هر ساله بیش از 1.5 میلیون نفر از آن استفاده می کنند. اگرچه بسیاری از مردم به این آزمون به چشم وسیله ای برای شناخت بیشتر خود و دوستانشان نگاه می کنند، اما این تنها کاربرد آن نیست.

امروزه شرکت ها و سازمان های بسیاری نیز متوجه پتانسیل خاص این آزمون شده اند و از آن برای بررسی رزومه متقاضیان، ایجاد تیم های موفق با انتخاب هوشمندانه کارمندان و در نهایت ارتقای سطح کیفی مدیریت کمک می گیرند.

در این مطلب به شما یاد می دهیم چگونه از ویژگی منحصر به فرد تست MBTI برای ایجاد فضای کاری بهتر برای تمام کارمندان استفاده کنید. پس تا انتها همراه ما بمانید.

ازامکانات پنل سازمانی و گروهی به منظور جذب و استخدام استفاده نمایید

آزمون MBTI چیست؟

مادر و دختری به نام های کاترین بریگز و ایزابل بریگز مایرز این آزمون را براساس نظریه های روانشناس مشهور کارل یونگ به وجود آوردند. در واقع این آزمون یک پرسشنامه عمقی نگر است که شخصیت افراد را به چهار تیپ روانشناختی مجزا تقسیم می کند.

هر تیپ روانشناختی چهار مدل شخصیت را در بر می گیرد. در نتیجه این تست 16 نوع شخصیت متفاوت را برای انسان ها تعریف می کند. هدف نهایی آزمون این است که به افراد کمک کند تا ویژگی های شخصیتی خود را بهتر بشناسند و به درک جامعی از نقاط ضعف، قوت، علایق یا حتی نفرت های درونیشان برسند.

در آخر براساس نتایج پرسشنامه از هر یک از دسته بندی های زیر، یک ویژگی به هر شخص تعلق می گیرد:

  • درونگرایی یا برونگرایی (Introversion/Extraversion)
  • حسی یا شهودی (Sensing/Intuition)
  • احساسی یا منطقی (Thinking/Feeling)
  • قضاوتی یا ادراکی (Judging/Perceiving)

از حرف اول واژگان بالا یک کد چهار حرفی می سازند (مانند ISTJ یا ENFP) تا دیدگاه عمومی نسبت به تیپ شخصیتی، توانایی ها، ترجیح های شغلی و سایر ویژگی های افراد ارائه دهند. آزمون مایرز بریگز با اینکه اساس علمی ندارد اما می تواند اطلاعات ارزشمندی را با افراد و کسب و کارها به اشتراک بگذارد.

چگونه بیشترین بهره را از تست MBTI ببریم؟

همانطور که گفتیم بسیاری از افراد به کمک نتایج MBTI درباره خود حقایق جدیدی را کشف می کنند اما متاسفانه نمی توانند میان تیپ شخصیتی خود و دیگران ارتباط مفیدی برقرار کنند. این آزمون با تاکید بر طرز تفکر و نوع تمایل، به ما درباره شیوه های برقراری ارتباط می گوید.

در نتیجه با دانستن تیپ شخصیتی افراد راحت تر می توانیم راه هایی برای برقراری ارتباط با آن ها پیدا کنیم. نکته های زیر به شما در درک بهتر این موضوع کمک می کنند و همچنین شیوه های مختلف تعامل با افراد در محیط کار را براساس تمایل های آن ها، یاد می دهند.

درونگرایی و برونگرایی

اگر شما از گذراندن وقت با خود لذت می برید و عاشق کاوش در دنیایی از ایده های درونی هستید، احتمالا ویژگی درونگرایی شما قوی تر از برونگرایی است. درونگراها معمولا تمایل دارند که پیش از به اشتراک گذاری افکار و مشکل هایشان، آن ها را بارها و بارها در ذهن خود بالا و پایین کنند و به طور کامل بسنجند.

از طرفی دیگر برونگراها اغلب افکار خود را با سخن گفتن سروسامان می دهند و عمل را به تفکر ترجیح می دهند. برونگراها معتقدند که درونگراها در تصمیم گیری بسیار کند هستند درحالی که به نظر درونگراها، برونگراها خیلی عجولانه عمل می کنند.

درونگراها در هنگام برقراری ارتباط با برونگراها باید:

  • روی مراحل و نتایج عمل تمرکز کنند.
  • در زمان صحبت خود را هیجان زده نشان دهند.
  • بر عمل بیشتر از تفکر و تعمق تاکید کنید.

در عوض برونگراها در هنگام تعامل با درونگراها باید:

  • با یک نقشه یا ایده حرف خود را بزنند.
  • به درونگراها زمان کافی را برای تفکر و تصمیم گیری بدهند.
  • تا جایی که امکان دارد سخنان خود را از طریق نوشته به آن ها برسانند.
  • به آن هایی که سخن نمی گویند، پیشنهاد ارائه و سخنرانی بدهند.

حسی و شهودی

حسی ها برای حقایق بیشتر از ایده ها ارزش می گذارند، به موانع مانند مساله های قابل حل نگاه می کنند و عمل را به ایده پردازی ترجیح می دهند. در عوض شهودی ها به ایده های جدید و جایگزین بیشتر از راه حل های استاندارد بها می دهند.

آن ها همچنین نظریه پردازی را بیشتر از اجرا دوست دارند. با این اوصاف اصلا تعجبی ندارد که جفت شخصیتی حسی و شهودی بسیار بیشتر از دیگر جفت ها با یکدیگر به مشکل می خورند.

حسی ها در صورت تعامل با شهودی ها باید:

  • به جای اکتفا به بیان جزئیات خاص، توضیح های گسترده ای از وظایف، چالش ها یا مشکل ها بدهند.
  • پیش از نتیجه گیری براساس حقایق، فضای کافی برای ایده پردازی خلاقانه بدهند.
  • قبل از بحث در مورد تاکتیک ها، هدف و ترفندهای رسیدن به آن را مشخص کنند.
  • دستاوردهای مطلوب و چالش های احتمالی را بیان کنند.

شهودی ها در برابر حسی ها باید:

  • به وضوح مشکلی را که سعی در حل آن دارند، بیان کنند.
  • حقایق و جزئیات مورد نیاز را به اشتراک بگذارند.
  • ریسک ها یا تغییرهای احتمالی را به حداقل برسانند.
  • درباره اینکه ترفندهای مورد نظر چگونه می توانند با موفقیت استفاده شوند، صحبت کنند.

احساسی و منطقی

موقعی که موضوع تصمیم گیری به میان می آید، منطقی ها دیدگاه هدفمندی دارند و می توانند موضوع های مرتبط را به طور کامل بررسی کنند. این تیپ شخصیتی معمولا پیش از تایید ایده ها یا راه حل ها، آن ها را از تمام جوانب می سنجد.

اگر به آن ها ایده بدهید، اولین واکنششان این است که آن را زیر سوال می برند و درباره اش بحث می کنند. از آن جایی که منطقی ها عموما بر وظیفه بیشتر از مردم تمرکز می کنند و افراد صریحی هستند، اغلب دیگران آن ها را افرادی سرد و بی احساس تلقی می کنند.

در نقطه مقابل احساسی ها بیشتر به مردم و آداب و اصول اهمیت می دهند تا اجرای وظیفه ای که دارند. در صورت بحث و مذاکره، احساسی ها ابتدا تشابه ها را بیان می کنند و سپس به تفاوت ها می پردازند. زیرا آن ها برای نظم و هامونی میان اجزا یا افراد ارزش بسیار بالایی قائل هستند.

به چشم احساسی ها، منطقی ها ممکن است تند و بی ملاحظه به نظر برسند و رفتار آن ها برایشان ناراحت کننده باشد.

منطقی ها در هنگام ارتباط با احساسی ها باید:

  • به توصیف بیشتر بپردازند.
  • قضاوتگر نباشند.
  • تلاش کنند از دیدگاه آن ها به قضایا نگاه کنند.
  • ملاحظه افراد را داشته باشند و مطابق ارزش های آن ها برخورد کنند.
  • به تاثیر اعمال و تصمیم های خود بر افراد بیشتر فکر کنند.
  • منفی بافی را کنار بگذارند و نکته های مثبت را نیز ببینند.

در عوض احساسی ها باید:

  • نسبت به هزینه ها و مزایای ایده های خود دقیق تر باشند.
  • هنگام شناسایی موضوع در مورد ارزش های آن، نتایج احتمالی، مزایا و معایب آن شفاف تر باشند.
  • نظر خود را کوتاه و مختصر بیان کنند.
  • از به بحث کشیدن موضوع ها استقبال کنند و از آن برداشت شخصی نداشته باشند.

قضاوتی و ادراکی

برای قضاوتگران نظم و سازماندهی ارزشمندتر از بی نظمی و بداهه پردازی است. در واقع آن ها تا زمانی که کارشان به اتمام نرسد، آرام نمی گیرند. آن ها دوست دارند با فهرست بندی و تاریخ گذاری برنامه دقیق داشته باشند و همیشه طبق آن برنامه پیش بروند.

از طرفی دیگر ادراکی ها اهمیت کمتری به مدیریت زمان می دهند و دوست دارند فضای کافی برای خودمختاری داشته باشند. آن ها بحث و پرداختن به جنبه های مختلف در روند تصمیم گیری را به خود عمل تصمیم گیری ترجیح می دهند.

قضاوتگران در برخورد با ادراکی ها باید:

  • به آن ها آزادی عمل بیشتری در موقع رسیدن به اهداف و برنامه هایشان بدهند.
  • زمان کافی برای اندیشه پردازی در نظر بگیرند.
  • درک کنند که راه ها و روش های زیادی برای رسیدگی به مسائل وجود دارند.
  • گزینه های مختلف را پیش از تصمیم گیری نهایی در نظر بگیرند.
  • اگر نسبت به مسائل بیش از اندازه اصرار کرده یا برای کنترل آن ها تلاش کنند، تنها با مقاومت ادراکی ها مواجه خواهند شد.

ادراکی ها در برخورد با قضاوتگران باید:

  • درک کنند که قضاوتگران با تغییرهای مداوم یا لحظه آخری نمی توانند کنار بیایند.
  • مهلت تحویل پروژه را جدی بگیرند.
  • تعادل مناسبی بین ایده پردازی و تصمیم گیری برقرار کنند.
  • تنها زمانی از یک تصمیم برگردند که اطلاعات جدید تاثیر بسزایی بر آن داشته باشند.
  • درباره موضع خود واضح برخورد کنند.

سخن نهایی

تست مایرز بریگز مانند بسیاری از ابزارهای ارزیابی دیگر، یکی از راه های فراوان درک و تشخیص شخصیت ها است. ویژگی خاص تست MBTI این است که به بهبود روابط و همکاری ها در محیط کار کمک می کند.

دانستن بهترین راه ها برای نزدیکی و تعامل با یک فرد می تواند به طور چشم گیری به ارتقای سطح کیفی روابط ما منجر شود. حتی اگر تیپ شخصیتی اعضای تیم خود را ندانید، همچنان می توانید حدس دقیقی داشته باشید.

اگر ترفندهایی که استفاده می کنید به نتیجه نمی رسند، وقت آن است که تیپ شخصیتی دیگری را در نظر بگیرید. علاوه بر این ها می توانید اعضای تیم خود را به شرکت در آزمون MBTI ترغیب کنید تا بتوانند بازدهی بیشتری داشته باشند یا حتی در کار خود خشنودتر باشند.


mbti (ام بی تی آی) شخصیت شناسی توسعه فردی مصاحبه و استخدام خودشناسی


برای ثبت نظر بایستی ابتدا وارد شوید.