مبلغ آزمون | |
|
تعداد سوالات | |
40 |
مدت زمان | |
5 دقیقه |
کاهلر (1975) پنج سوق دهنده رفتاری را شناسایی کرد که به افراد انگیزه می دهند و می توانند ریشه رفتارهای ناکارآمد باشند. سوق دهنده ها معمولاً بهعنوان محرک در تحلیل رفتار متقابل در نظر گرفته میشوند، اگرچه میتوان از آنها بهتنهایی استفاده کرد. سوق دهنده ها محرک های اخلاقی هستند که از والدین به کودک منتقل می شوند و از نظر اجتماعی، معنا و ارزش مثبت دارند و مورد قبول هستند. اولین بار تیپی کاهلر این اصطلاح را مورد استفاده قرار داد، این مجموعه رفتاری (سوق دهنده ها در تحلیل رفتار متقابل) به طور معمول به پنج حالت دارد.
وجه مشخصه فردی که سوق دهنده «کامل باش» را دارد، این است که در هر کاری بی وقفه در جستجوی کمال است، سوق دهنده کامل باش از اشتباه هراسان و گریزان است، بسیار دقیق و قابل اعتماد عمل کرده و تمام مشکلات را پیش بینی می کند.
لحن صدا، حالت ها و حرکات بدنی او شبیه به حالت «بالغ» به نظر می رسد که آرام و آهسته صحبت می کند و صاف و مستقیم می ایستد. این افراد رنج بسیاری برای اشتباه نکردن تحمل می کنند، حتی گاهی احساس بی ارزشی در مورد خود دارند و هیچ وقت از خود رضایت ندارند.
فردی که تحت تاثیر این پیام قرار می گیرد عصبی است و به ندرت از خود و فعالیت هایش احساس رضایت دارد. برای او مهم نیست که تا چه میزان کار خود را خوب انجام داده، بلکه معتقد است باید بهترین باشد. این فرد به طور خلاصه حرف می زند، جدی، عبوس و گرفته است.
اگر مرتکب اشتباهی شود، به جای این که فکر کند این اشتباه ممکن است برای فرد دیگری هم اتفاق بیفتد، خود را سرزنش می کند و باور دارد که انسان کاملی نیست
فردی که تحت تاثیر این سوق دهنده قرار می گیرد، کمتر احساسات خود را بروز میدهد. صدای او یکنواخت، بدنش سخت، محکم و صورتش بیانگر احساسات او نیست و نمی تواند به کسی بگوید که آسیب دیده، ناراحت یا خسته است.
افرادی که پیام «قوی باش» دارند، قاطعانه زیر فشار باقی می مانند، به همین دلیل در زمان های بحران حضور آنها بسیار مغتنم شمرده می شود؛ زیرا با وجود وحشت دیگران قادر هستند تفکر منطقی و عقلانی خود را به کار ببرند. آنها حتی در انجام تکالیف ناخوشایند پشتکار زیادی دارند.
این افراد از نشان دادن ضعف خود تنفر دارند و هر نوع شکست و توقف را ضعف به حساب می آورند.
فردی با این پیام با احساس گذر زمان تحت فشار قرار می گیرد و بر این باور است که هیچ گاه نمی تواند کارهایی را که می خواهد، انجام دهد.
فرد «عجله کن» با سرعت کارهایش را انجام می دهد و به تعیین زمان مشخص واکنش خوبی نشان میدهد، حجم کاری که قبول می کند زیاد است و از این مسئله لذت می برد. سوق دهنده عجله کن فقط زمانی احساس خوبی دارد که کارها و فعالیت هایش را در حداقل زمان ممکن انجام دهد. اگر به حد کافی زمان برای انجام کاری در اختیار داشته باشد در اقدام به آن کار کوتاهی می کند تا در لحظات آخر آن را انجام دهد.
فردی با سوق دهنده «سخت کوش باش» اغلب از کلمه «سعی» استفاده می کند. لغت سعی به این معنی است که به جای این که کاری صورت پذیرد، سعی در انجام آن می شود. چنین فردی هر چند که تلاش زیاد و پرشوری در اجرای فعالیت ها می کند، اما اغلب کارها را به پایان نمی رساند.
او فرد تنوع طلبی است که به طور دائم به دنبال یک کار و فعالیت جدید بوده و هنوز کار قبلی تمام نشده، به سراغ کار بعدی می رود، بنابراین کارهای ناتمام زیادی دارد؛ در این حالت فرد معتقد است که نمی تواند کارش را انجام دهد.
شانه های فرد دارای سوق دهنده «سخت کوش باش» سفت و صدایش کشدار است؛ همچنین ممکن است بهت زده و مضطرب به نظر برسد. این سوق دهنده ارتباطی به تلاش منطقی ندارد و این فرد به جای این که کاری انجام دهد، فقط به سختی تلاش می کند.
در این مورد، شخص احساس می کند که باید با خوشحال کردن دیگران تایید آنها را به دست آورد. معتقد است که باید نیازهای همه را برآورده سازد و در نتیجه نیازهای خودش در مرحله دوم قرار می گیرند. برای به دست آوردن رضایت دیگران همیشه با آنها موافق است و هیچ مخالفتی ندارد.
حالت چهره چنین فردی همیشه به همراه یک لبخند است، از توجه نشان دادن و بودن با دیگران لذت می برد و برای انجام آنچه دیگران دوست دارند، تلاش زیادی می کند؛ زیرا هدف او راضی کردن دیگران است.
این افراد بسیار شهودی عمل می کنند، از حالت های بدنی و واکنش های دیگران، نیازها و علاقه های آنها را حدس می زنند و به آن عمل می کنند. چنین اشخاصی همیشه نگران مورد تایید واقع شدن از طرف دیگران هستند و در مجموع افرادی بدون جسارت و حساس نسبت به انتقاد به نظر می رسند و از انتقاد منقلب و مضطرب می شوند.
اغلب افرادی که احساس خوبی نسبت به خود ندارند، آموخته اند تا برای رسیدن به احساس خوب بودن رفتارهایی خاص را انجام دهند.
در واقع این رفتارها پاسخی است به پیام هایی که والدین، خوب بودن کودک را مشروط به انجام آن رفتار خاص کرده اند. در نتیجه کودک برای دریافت نوازش، کسب توجه، رضایت والدین و احساس خوب بودن خود شرطی می شود و به این صورت نتیجه گیری می کند که اگر رفتاری مطابق رضایت والدینم انجام دهم: «من خوب هستم».
به طور مثال چند همسایه را تصور کنید که فرزندان آنها همگی احساسات خوب مشروط دارند، یعنی: «خوب هستند، اگر…»، مثلا یکی از آنها می گوید:
باید هر لحظه هر کاری را که والدینم می خواهند، انجام دهم»، تربیت او مانند آموزش یک دلفین است با این تفاوت که والدین او با یک لبخند یا تکان دادن سر رضایت خود را اعلام می کنند، در حالی که دلفین ها این رضایت را با دریافت یک تکه ماهی به دست می آورند.
مثلا به فرزند خود اینگونه می آموزند که فرزند همسایه دیگر این طور تربیت شده: «بچه خوبی است، اگر همه کارها را کامل انجام دهد و هیچ خطایی هم نداشته باشد». دختر یکی از همسایه ها به این صورت آموزش دیده: «اگر بتواند همه کارها را سریع انجام دهد، آن گاه می توان گفت که دختر خوبی است».
والدین یکی از این کودکان عقیده داشت: «اگر فرزندشان قوی باشد، گریه نکند، فریاد نزند و با صدای بلند نخندد، آن گاه او را دوست خواهند داشت». کودکی دیگر دریافته است که باید برای آدم خوبی بودن دیگران را خشنود کند، یعنی: «اگر اجتماعی باشد، والدینش به وجود او افتخار می کنند».
در ابتدا کودک همه این پیام ها را جمع آوری می کند، ولی به زودی در می یابد چه عملی، پاداش و چه رفتاری نارضایتی، چه کاری لبخند و چه عملی اخم را در پی خواهد داشت. به این ترتیب، عقاید و رفتار او برای کسب نوازش بر طبق همان اصول شکل می گیرند.
به تدریج یک دگرگونی اتفاق می افتد. کودک پیام های سوق دهنده ای را که از سوی والدین دریافت کرده، درونی می سازد. پیام های آنها، پیام های او می شوند؛ همچنین مبنای پیام ها فراموش می شوند و فقط خود پیام ها برای همیشه باقی می مانند.
کودک دیروز که اکنون دیگر فردی بالغ شده است، زندگی «مشروط» خود را بر اساس سوق دهنده ها ادامه می دهد. او فقط در صورتی به خود اجازه شاد بودن میدهد که بتواند مطابق پیام هایی که او را شرطی کرده اند، پاسخ دهد. به نمونه چند پیام و ارتباط آنها با سوق دهنده ها که خوب بودن شرطی را به وجود می آورد، توجه کنید:
هنگامی که تحت تاثیر یکی از سوق دهنده ها قرار می گیرید، در واقع زندگی مشروطی را انتخاب کرده اید. شما به طور موقت احساس خوبی پیدا می کنید، اگر: