1401/10/10 9:04 AM - یک سال قبل
در مطلب قبل بررسی کردیم چه چیزهایی به تیپ های ESTJ، INFP، ISFP، وINTP حس آسیب پذیری می دهند. در این مطلب چند تیپ دیگر را بررسی می کنیم. پس تا انتها همراه ما باشید.
قبل از شروع اگر از تیپ شخصیتی خود مطمئن نیستید، می توانید در تست مایرز بریگز تست و تایپ شرکت کنید که کامل ترین تست شخصیت شناسی MBTI است.
به عنوان یک شخصیت ISTP، شما دوست دارید اطلاعات را در دسته های منطقی منظم کنید. شما می دانید که هرچیزی طبق یک مدل کار می کند و می خواهید آن را درک کنید. فهم نقشه ساخت یا بلوپرینت جهان، چطور همه چیز کنار یکدیگر قرار می گیرند و حل مساله خلاقانه، باعث می شود احساس انرژی و سرزندگی کنید.
اغلب توجه شما به نحوه عمل چیزهای مختلف در کارهایی مانند صنایع دستی، برنامه نویسی، مباحثه یا حتی هنر نمایان می شود. شما عاشق این هستید که در هر جهانی غرق شوید که در آن بتوانید با مواد خام ملموس یا ایده های منطقی نوآوری کنید و چیزی را که خاص خودتان باشد، خلق کنید.
کارکرد پست شما احساسی برون ریز است. این کارکرد روی نحوه ارتباط شما با سایرین تمرکز دارد. این کارکرد به یک «حس» صمیمی یا جرقه ای با فرد دیگری تمایل دارد و اغلب می تواند احساسات سایر افراد را حس کند.
این کارکرد به راحتی احساسات را بیان می کند و دنبال هارمونی و درک در ارتباط با سایرین است. موقعیت هایی که باعث شوند از کارکرد احساسی برون ریز خود استفاده کنید، می توانند دشوار باشند و باعث شوند که احساس آسیب پذیری کنید یا از خودتان مطمئن نباشید.
زمان برخورد با یک مشکل فنی یا پروژه خلاقانه، ممکن است احساس کنجکاوی یا اطمینان کنید. اما زمان برخورد با یک مشکل بین فردی که نیاز به هوش عاطفی زیاد یا رابطه سازی دارد، ممکن است احساس عدم قطعیت و بی قراری کنید.
از جمله چنین مواقعی باید موارد زیر را نام ببریم:
با آن که کارکرد احساسی برون ریز با ارتباط اجتماعی و عواطف شدید انرژی پیدا می کند، اما انرژی کارکرد تفکری درون ریز با توجه به درون برای تحلیل و درک نحوه کار یک ایده یا شیء، تامین می شود.
با آن که افراد با تیپ شخصیتی ISTP برای کارکرد احساسی برون ریز خود به صورت طبیعی ارزش قائل می شوند اما همچنین به راحتی زمان استفاده از آن سردرگم می شوند. بنابراین، گردهم آیی های بزرگ اجتماعی یا قرارگیری در یک موقعیت اجتماعی به مدت طولانی می تواند آن ها را خسته کند.
برای ISTPها پیدا کردن تعادل بین کارکرد پست و غالبشان می تواند سخت باشد. برای این که به تعادل برسید، با قدم های کوچک شروع کنید. در طول روز لحظات اندکی را پیدا کنید که از عزیزان خود خبر بگیرید و اجازه دهید بدانند برایتان مهم هستند.
این کار را می توانید از طریق پیامک زدن، تماس تلفنی یا حتی نوشتن یک نامه و پست کردن آن انجام دهید. همچنین می توانید با توجه بیشتر به تعامل های خود در طول روز، استفاده از کارکرد احساسی برون ریز خود را تمرین کنید.
زمانی که با یک صندوق دار یا قهوه چی صحبت می کنید، واقعا به حرف هایشان گوش کنید و سعی کنید به آن ها نشان دهید جذب صحبت هایشان شده اید. به عنوان مثال می توانید در پایان بگویید «خیلی ممنونم! روز خوش!»
در نهایت، سعی کنید وقتی به خود و سرگرمی هایتان اختصاص دهید، یعنی چیزی که باعث شود نسبت به جهان اطراف خود احساس کنجکاوی و سرشار از انرژی کنید. مطمئن شوید هر روز زمانی را صرف کار روی پروژه ای که دوست دارید کنید یا چیزی که مولفه های منطقی دارد و هوش شما را به چالش می کشد.
به عنوان یک تیپ INFJ، الگوی ذهنی شما اینطور است که به مفاهیمی که تصویر بزرگتری از ماجرا را نشان می دهند و ترندها فکر کنید. شما می دانید که الگویی وجود دارد که تمام وقایع را به یکدیگر وصل می کند و می توانید سریعا به بینشی خلاقانه برسید که آینده چطور می تواند باشد.
همچنین کار معنابخشی که تغییر مثبتی به همراه داشته باشد یا به سایرین کمک کند خودشان را بهتر درک کنند، به شما انگیزه می بخشد.
کارکرد پست شما حسی برون ریز است. تمرکز این کارکرد روی آگاهی از جهان فیزیکی و تجربه زمان حال است. این کارکرد متوجه جزئیات می شود، به اطلاعات حسی توجه می کند و ظرفیت عالی برای ارتباط غیرشفاهی دارد.
با آن که شما برای این نوع نگرش به دنیا ارزش قائل می شوید، اما کارکرد غالب شهودی شما طبیعتا در اولویت قرار دارد. شما بیشتر به مسائل انتزاعی علاقه دارید تا قطعی و برای تخیل بیشتر از تجربه مستقیم ارزش قائل می شوید.
در موقعیت هایی که باعث شوند از کارکرد حسی برون ریز خود استفاده کنید، می توانید احساس بی ثباتی، اضطراب یا آسیب پذیری کنید.
از جمله چنین مواقعی باید موارد زیر را نام ببریم:
کارکرد حسی برون ریز توسط چیزهای ملموس و واقعی که در زمان حال تجربه شوند، تحریک می شود. این کارکرد از تحریک شدن، غوطه ور شدن و عمل بدون فکر لذت می برد. به عنوان یک INFJ این چیزی است که دوست دارید مهار کنید اما انجام آن می تواند چالش برانگیز و دور از دسترس حس شود.
شما از بررسی جهان انتزاعی «چیزهایی که می توانند باشند» بیشتر از تمرکز بر «چیزی که است»، انرژی پیدا می کنید. موقعیت هایی که در آن ها تحریک حسی زیادی اطراف شما رخ می دهد می تواند خسته کننده، اضطراب آور و خفه کننده حس شود.
کلید پیدا کردن تعادل بین کارکرد غالب شهودی و کارکرد حسی پست شما، تمرین کردن آگاهی و هوشیاری است. متوجه شوید در زمان حال چه چیزی دارد رخ می دهد، بدون توجه به این که آشفته یا خسته کننده است، تا به درک بهتری از عملکرد کارکرد حسی برون ریز خود برسید.
هر روز زمانی را به بررسی دنیای فیزیکی اطرافتان اختصاص دهید و متوجه شوید چطور با تجربه درونی شما مرتبط است. زمانی را در طبیعت بگذرانید، به پیاده روی در خیابان بروید، طعم های غذایی جدیدی را بچشید، به طور کلی هر چیزی که حواس شما را فعال کند.
همچنین مطمئن شوید که به اندازه کافی برای خودتان وقت می گذارد که در آن موقع بتوانید خلاق باشید و ایده های انتزاعی را بدون احساس خستگی کردن، بررسی کنید. این کار را می توانید با نقاشی یا نوشتن انجام دهید یا استراحت کنید یا فقط بنشینید و مراقبه کنید.
با ارزش قائل شدن برای هر دو جنبه حسی و شهودی خود می توانید خودتان را بهتر درک کنید و بدانید چه محیط ها و فعالیت هایی کمک می کنند به بهترین شکل شایستگی هایتان را نشان دهید.
به عنوان یک شخصیت ISFJ، شما به جزئیات و حقایق قطعی توجه دارید. شما حافظه قوی برای وقایع گذشته دارید و ارتباط هایی بین تجربه های گذشته و خاطرات اطراف خود پیدا می کنید.
یک درخت برای شما فقط یک درخت نیست، بلکه یک حافظه زنده و در حال نفس کشیدن از زمانی است که در کودکی از یک درخت بالا رفتید. هر لحظه سرشار از تاثیرگذاری ها و داستان هایی از گذشته است و امیدوارید از طریق تغییرات معنابخش و ادامه دار، گذشته را زنده نگه دارید.
برای شما آن چه از تجربه یاد گرفته اید اغلب در مقایسه با آن چه که می تواند باشد یا آن چه که در آینده ممکن است رخ دهد، اهمیت بیشتری دارد.
کارکرد پست شما شهودی برون ریز است. این کارکرد روی دیدن پتانسیل و بررسی احتمال ها تمرکز دارد. این کارکرد به جهان با حس کنجکاوی و تخیل می نگرد و دنبال ایده های جدید و راه هایی برای واقعیت بخشیدن به آن ها می گردد.
با آن که شما قدرت شهودی خود را تحسین می کنید، اما گاهی می توانید حس کنید که کارکرد حسی غالبتان با آن تهدید شده است. در مواقعی که از شما انتظار می رود به چیزی که ساده نیست ایمان داشته باشید یا ریسک کنید، حس غریزی ابتدایی شما ممکن است رد این ایده باشد. در نتیجه آن ممکن است احساس ناامنی و آسیب پذیری کنید.
از جمله چنین مواقعی باید موارد زیر را نام ببریم:
کارکرد شهودی برون ریز شما با تمام چیزهای جدید و در حال تکامل انرژی پیدا می کند. این انرژی همچنین جذب چیزهای انتزاعی یا نظری می شود. جهان آن چه که «می توانست باشد» در مقایسه با جهانی که «است» یا «بود» هیجان انگیزتر است.
با آن که آرزو دارید به خوبی از این کارکرد استفاده کنید، ولی استفاده از آن می تواند آشفته کننده و اضطراب آور باشد. در موقعیت هایی که خبری از رسوم یا عادات شما نیست یا ارزشی برای آن قائل نمی شوند، می توانید احساس اضطراب کنید یا حس کنید به آن مکان تعلق ندارید.
زمانی که مجبور هستید با یکسری ناشناخته سر و کله بزنید یا چیزی را بدون آمادگی به صورت غیرمنتظره انجام دهید، ممکن است به علت تکیه نکردن به تجربه گذشته خود احساس سردرگمی کنید.
تیپ های شخصیتی ISFJ از تمرین، آشنا بودن و کامل بودن لذت می برند. در مقابل کارکرد شهودی برون ریز می تواند بی ثبات و خودجوش به نظر برسد.
کلید پیدا کردن تعادل بین جنبه شهودی و حسی شما تمرین کردن کنجکاوی است. وقتی را برای بررسی ناشناخته ها بگذارید و برای کارهای کوچک، خودجوش عمل کنید. همیشه به خودتان اجازه دهید بدون قضاوت کنجکاو باشید و از اشتباه کردن یا احساس سردرگمی نترسید. از جمله راه هایی که می توانید این کار را انجام دهید، عبارت هستند:
همچنین مهم است زمانی را به برنامه روزانه ای اختصاص دهید که توسط آن بتوانید خودتان را در روتین های آشنا و انرژی بخش قرار دهید. چه خواندن کتاب مورد علاقه تان باشد، نوشیدن یک فنجان چای یا تماشای غروب آفتاب یا تماس با یک دوست عزیز برای گفتگو، مهم است که وقتی را برای خودتان و عادات محبوبتان در نظر بگیرید.
به عنوان یک تیپ INTJ، دوست دارید هماهنگ با دنیای درونی افکار، ایده ها و احتمال ها باشید. شما یک اندیشمند مستقل هستید که شدیدا تکیه به استفاده از شهود خود دارید. کارکرد غالب شهودی درون ریز شما با کشف الگوهای زیرین و معانی در موقعیت ها انرژی پیدا می کند و دوست دارد از آن ها برای رسیدن به یک درک جامع استفاده کند.
شما از این درک برای ایجاد استراتژی های گسترده و مهم و دستیابی به اهداف خود استفاده می کنید.
کارکرد پست شما حسی برون ریز است. تمرکز این کارکرد روی جذب تمام جزئیات زمان حال و واکنش نشان دادن بدون فکر است. این کارکرد می پرسد «چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟» «در این لحظه چه چیزی پسندیده است؟» «الان چه چیزی را می توانم تجربه، حس، لمس کنم یا با آن تعامل داشته باشم؟»
با آن که برای کارکرد حسی برون ریز ارزش قائل می شوید، اما استفاده از آن به ویژه در جمع یا تحت فشار زیاد، خسته کننده و آشفته کننده حس می شود. موقعیت هایی که باعث شوند این کارکرد خود را نشان دهید، می تواند برایتان گیج کننده و استرس آور باشند.
از جمله چنین مواقعی باید موارد زیر را نام ببریم:
کارکرد حسی برون ریز از واکنش نشان دادن در لحظه نسبت به رویدادهای غیرمنتظره یا غافل گیرکننده لذت می برد. این کارکرد از تجربه هایی که شامل ورودی حسی زیاد یا تعامل با محیط باشند، به وجد می آید.
برای افراد با تیپ INTJ، این موضوع می تواند ناراحت کننده و بیش از حد تحریک کننده حس شود. چون شهود آن ها دائما می خواهد همه چیز را به شکل عمیق تر و آهسته تر، پردازش و تفسیر کند.
کلید پیدا کردن تعادل بین جنبه حسی و شهودی شما تمرین کردن ذهن آگاهی و حضور داشتن در لحظه است. گرچه نیازی نیست این کار را با رفتن به یک کنسرت یا رقصیدن روی صحنه رقص انجام دهید!
سعی کنید لحظات اندکی را در طول روز به حضور داشتن در لحظه و توجه به حال اختصاص دهید. می توانید چند دقیقه در صبح یا شب را به مراقبه، انجام تمرین های تنفسی یا پیاده روی و توجه به زیبایی اطراف خود در طبیعت اختصاص دهید.
می توانید یک گام نیز بیشتر بردارید و کمدی فی البداهه را تمرین کنید یا به شهربازی بروید و پین بال بازی کنید. هر موقعیتی که شما را در زمان حال قرار دهد و وادار کند که سریعا دست به عمل بزنید، می تواند شما را به کارکرد حسی برون ریزتان نزدیک کند.
زمانی که به خودتان اجازه دهید در زمان حال باشید و این بخش از خودتان را نیز بپذیرید، می توانید تعادلی را پیدا کنید که باعث شود رشد فردی بیشتری را تجربه کنید.
به عنوان یک شخصیت ISTJ، عمیقا با دنیای درون خود هماهنگ هستید. شما مجموعه ای از تجربه های قبلی و قوانینی را در درون خود دارید که برای گرفتن تصمیم های با دقت و آگاهانه از آن ها استفاده می کنید. شما به این چارچوب ایمان دارید چون براساس حقایق و داده هایی است که به مرور زمان جمع کرده اید.
زندگی مجموعه ای از دروس و داستان هایی است که به شما این حس را می دهد که چه چیزی را می توان واقعیت شمارد. برای تاریخ، اطمینان پذیری و سنت و عادت ارزش قائل هستید، چون براساس تقلاها، داستان ها و دروسی که از گذشته یاد گرفته اید، به شما خرد و بینش می دهند.
کارکرد پست شما شهودی برون ریز است. این کارکرد روی شناخت و بررسی احتمالات در دنیای بیرون تمرکز دارد. این کارکرد دنبال راه حل های خلاقانه می گردد و سوال های بدون پاسخ مشخص مانند «چه می شود اگر؟» یا «چطور می توانم در مورد این موضوع متفاوت فکر کنم؟» می پرسد.
با آن که شما برای کارکرد حسی درون ریز خود ارزش قائل می شوید، اما کارکرد شهودی برون ریزتان می تواند باعث شود که حس کنید تحت کنترل قرار ندارید. مواقعی که مجبور به استفاده از کارکرد پست خود هستید می تواند برایتان ترسناک یا ناراحت کننده باشد، چون از شما خواسته می شود با احتمالات جدیدی برخورد کنید که در قالب آن چه که از قبل می دانید، قرار نمی گیرند.
از جمله چنین مواقعی باید موارد زیر را نام ببریم:
کلید پیدا کردن تعادل بین جنبه شهودی و حسی شما تمرین کردن کنجکاوی و استقبال کردن است. معنای این حرف فراموش کردن بینشی که از گذشته به دست آوردید نیست، بلکه ترجیحا باید به چیزهای مختلف از دیدگاه متفاوتی بنگرید.
سعی کنید در روز لحظاتی را برای خلاق بودن تمرین کنید. به عنوان مثال می توانید کمی کتاب بخوانید یا فیلمی ببینید که باورهایتان را به چالش بکشد. همچنین می توانید فعالیت های جدید مانند نقاشی، نواختن یک ساز یا نوشتن شعر را امتحان کنید.
هدف تجربه کردن، پیروی از تخیلتان یا امتحان چیزی است که هرگز قبلا امتحان نکرده اید تا فقط ببینید چه اتفاقی می افتد.