1397/09/18 6:36 PM - 6 سال قبل
شخصیت سنجی در آزمون پیش از استخدام یک روش مرسوم پذیرفته شده است. با گذشت زمان، ویژگی های شخصیتی مشخصی به عنوان مثال مانند وظیفه شناسی وجود دارد که دائماً در ارتباط با عملکرد شغلی بالا قرار می گیرند. گرچه، ویژگی های شخصیتی دیگری نیز به چشم می خورند که اغلب اوقات نشان داده شده است بر عملکرد شغلی تاثیری منفی می گذارند. از چنین مجموعه ویژگی هایی به عنوان "سه ویژگی تاریک شخصیتی" یاد می شود.
اختلالات روانی – نشان دادن رفتار بی گناهی، سطح پایینی از همدردی و مسئولیت پذیری و سطح شدیدی از خودخواهی و عمل بدون فکر
ماکیاولیسم – بی رحمی، خودخواهی و داشتن شخصیتی فریب کار
خود شیفتگی – حق دادن به خود و خود را برتر دانستن، حسادت به موفقیت دیگران و رفتار سوءاستفاده گرانه
با آن که هر کدام از این سه ویژگی عناصر مجزایی دارند که آن ها را از همتایان ناپسند خود جدا می کنند، ولی همپوشانی قابل توجهی بین آن ها دیده می شود. ویژگی های رفتاری مشابهی که، حداقل تا حدی، در هر کدام از این سه ویژگی شخصیتی تاریک پیدا می شود موارد زیر را در بر می گیرد: خود ترویجی، رفتار تهاجمی، رفتار فریبکارانه و بد خواهانه و بی قیدی عاطفی.
تحقیقات نشان داده است که این سه ویژگی ناپسند در ارتباط با تعدادی از عواقب کاری منفی قرار می گیرند از جمله:
ولی آیا شرایطی وجود دارد که تحت آن این ویژگی های تاریک واقعا برای سازمان ها سودمند باشند؟ بعضی از تحقیقات اشاره می کنند که جواب می تواند بله باشد. تحقیقات کمی متوجه شده اند افرادی که ویژگی های شخصیتی بالا را در سطح زیادی دارند ممکن است واقعا در بعضی از موقعیت های شغلی عملکرد بالاتری از خود نشان دهند. این طور فرض می شود که خودخواهی و تمایل به فریبکاری در این افراد ممکن است آن ها را وادار کند که بیشتر حرف خود را در موقعیت های مذاکره به جلو پیش ببرند، موفقیت های خود را بزرگ نشان دهند و دیگران را به منظور حمایت از آن ها فریب دهند که در بعضی از زمینه ها در جهت عملکرد شغلی می تواند مفید باشد. به عنوان مثال، در یک تحقیق مشخص شد افرادی که از سطح بالایی از این ویژگی ها برخوردار بودند در وظایف حل مشکل بیشتر وظیفه گرایانه (در مقابل ویژگی های رابطه گرا) عمل کردند که منجر به عملکرد بهتر در آن تکلیف شغلی شد. در تحقیق دیگری این فرضیه مطرح شد که چنین عواقب مثبتی تنها برای افرادی وجود دارد که این ویژگی ها را در سطح متوسطی دارند. نتایج آن ها این فرضیه را تایید کرد. به خصوص، نتایج آن ها نشان داد که سطوح متوسطی از ماکیاولیسم به نظر می رسد برای عملکرد شغلی ایده آل است. افرادی که سطح کمی از این ویژگی شخصیتی را دارند هم چنان عملکرد شغلی مناسبی نشان دادند، در حالی که افراد دارای سطح بالایی از ویژگی ماکیاولیسم پایین ترین رتبه بندی عملکرد شغلی را به خود اختصاص دادند.
ما در تحقیق مان می خواستیم به رابطه بین این سه ویژگی شخصیتی تاریک و عملکرد شغلی نگاهی عمیق تر بیاندازیم. در نتیجه، ما مطالعه ای را در مشخص سازی این قضیه انجام دادیم که اگر فردی سطح متوسطی از این ویژگی های شخصیتی را داشته باشد آیا برای فردی که شغل فروشندگی دارد، سودمند است یا خیر. ما فرض کردیم که به علت طبیعت ذاتی وظایف مشخص فروشندگی (به عنوان مثال پرداخت براساس کمیسیون، استفاده از تاکتیک های فروش تهاجمی و اصرار به خرید و نیاز به مهارت های مذاکره/ متقاعد سازی)، افراد دارای سطح متوسطی از این ویژگی ها ممکن است موفقیت بیشتری در این شغل را تجربه کنند.
نتایج این تحقیق پشتیبان و همسو با فرضیه ما نبود. ما متوجه شدیم افرادی که سطح متوسطی از این ویژگی های شخصیتی را دارند واقعا عملکرد شغلی پایینی به نسبت افرادی نشان دادند که سطح کمتری از این سه ویژگی شخصیتی را دارا هستند. یافته های ما، همراه با اکثریت تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد که سطح زیاد ویژگی های شخصیتی تاریک منجر به عواقب منفی بیشتری در مقایسه با نتایج مثبت می شود تا ما به این نتیجه برسیم که شما یقینا می خواهید جلوی گزینش افراد خود شیفته، دارای اختلال روانی و ماکیاولیسم و ورود آن ها به سازمان خود را بگیرید.
شما می توانید با استفاده از سامانه ارزیابی سازمانی و گروهی سایت تست و تایپ آزمون های خاصی از افراد بگیرید و از ورود افراد مضر اجتناب کنید. برای اطلاعات بیشتر با ما در ارتباط باشید.