1401/02/29 2:03 PM - 2 سال قبل
محیط کار محیطی پرچالش و پرتنش است. موفقیت در مدیریت این محیط کار ساده ای نیست و به عوامل مختلفی بستگی دارد. در این مسیر شما علاوه بر مهارت های فنی و تحصیلات به موارد دیگری نیز نیاز دارید.
عاملی که به شما کمک کند رهبری کنید، توانایی همکاری موثر داشته باشید، استرس را مدیریت و بازخوردهای مناسبی را ارائه کنید. بی شک یکی از مهم ترین موارد در این زمینه، اهمیت هوش هیجانی است.
هوش هیجانی به زبان ساده، به معنای توانایی درک و کنترل عواطف و احساسات خود و دیگران در شرایط دشوار است. اگر می خواهید اهمیت هوش هیجانی در مدیریت را بیشتر درک کنید، در ادامه مطلب همراه ما باشید.
همچنین برای سنجش این نوع هوش خود می توانید از تست هوش هیجانی تست و تایپ کمک بگیرید.
اهمیت هوش هیجانی در مدیران نسبت به سایر شغل ها پررنگ تر است. چون مدیرانی که هوش هیجانی بالایی دارند می توانند با استفاده از آن احساسات خود و دیگران را مدیریت کنند و نتایج مثبتی را رقم بزنند.
استفاده و بهبود هوش هیجانی در محیط کار توانایی های شخصی و اجتماعی افراد را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد. از طرفی مدیرانی که اهمیت هوش هیجانی را در نظر می گیرند و سعی می کنند آن را ارتقا دهند، موفق تر عمل می کنند.
آن ها نه تنها به اهداف خود می رسند، بلکه احساس رضایت و انگیزه را نیز به کارمندانشان القا می کنند. برای اینکه بیشتر این موضوع را درک کنید بهتر است ابتدا با مولفه های آن که در فهرست زیر آوردیم، آشنا شوید. سپس تاثیر هر کدام را جداگانه بررسی خواهیم کرد.
اولین قدم برای رهبری و مدیریت موثر این است که روی شناخت خود تمرکز کنید. شما باید بتوانید نقاط ضعف و قوت خود را بشناسید و با توجه به آن ها تصمیم بگیرید که چگونه روی دیگران تاثیر بگذارید.
همچنین باید توانایی شناخت احساسات خود را داشته باشید و از تاثیر این احساسات بر عملکرد تیم غافل نباشید. تحقیقات نشان می دهند حدود 95 درصد مردم تصور می کنند خود آگاهی دارند. اما آمار واقعی چیزی نزدیک به 10 تا 15 درصد است.
همکاری با افرادی که نسبت به خود شناخت کافی ندارند، احتمال موفقیت کل گروه را به نصف کاهش می دهد و انگیزه و افزایش استرس در محیط کار را کم می کند.
حال اگر شما به عنوان مدیر می خواهید بهترین نتیجه را از کارمندان خود ببینید، ابتدا باید بهترین خود باشید و این کار فقط با خود آگاهی ممکن است. با تمرین روش های زیر می توانید مهارت های خود آگاهی را بهتر کنید.
یکی از راه های نزدیک شدن به خود آگاهی به ویژه در محیط کار «ارزیابی 360 درجه» است. این اصطلاح به معنای دریافت بازخورد و نظرات از افراد مختلف (کارمند، همکار، زیر دست، مدیر و ...) است. بررسی این نظرات نقاط ضعف و قوت شما را از چشم دیگران نشان می دهد و شما با آگاهی از این نکات می توانید روی پیشرفت هر کدام کار کنید و در محل کار باکفایت تر ظاهر شوید.
سعی کنید هر روز هر چند کوتاه افکار و اهداف خود را یادداشت کنید. نوشتن به شما کمک می کند تصویر واضحی را از خواسته های خود داشته باشید و در زمینه خودآگاهی قدم بردارید.
مدیریت دیگران بدون مدیریت احساسات خود امکان پذیر نیست. خود مدیریتی به زبان ساده یعنی بتوانید در شرایط سخت و پرتنش احساسات خود را کنترل کرده و انگیزه و دید مثبت نسبت به مسائل را حفظ کنید.
مدیرانی که در زمینه خود مدیریتی ضعف دارد معمولا هنگام روبرو شدن با مشکلات دنبال مقصر می گردند و سعی می کنند کارمندانشان را حتی اگر بی تقصیر هم باشند، سرزنش کنند. این کار باعث سرخوردگی کارمندان می شود و اعتماد به نفسشان را از دست می دهند. سرخوردگی و نداشتن اعتماد به نفس روی عملکرد کل گروه تاثیر منفی می گذارد.
مولفه خود مدیریتی، اهمیت هوش هیجانی را به وضوح نشان می دهد. چون اگر تسلط کافی روی این مورد نداشته باشید، احتمال شکست در مدیریت کارتان به میزان قابل توجهی زیاد می شود.
روش های بهبود خود مدیریتی برای فراد مختلف متفاوت است اما رعایت نکته های زیر در مدیریت هیجانات به شما کمک می کند. در نتیجه اشتباهات احساسی کمتری مرتکب می شوید و تصمیمات بهتر و منطقی تری را می گیرید.
زمانی که افراد تحت تاثیر احساست شدیدی مثل خشم یا استرس هستند و روی احساسات خود مدیریتی ندارند، تصمیم های اشتباه و عجولانه ای می گیرند.
پس بهترین کار در این شرایط فکر کردن به نتیجه کار است. بعد از در نظر گرفتن نتیجه، دوباره درباره صحت تصمیمتان فکر کنید تا از انجام دادن آن مطمئن شوید. اهمیت هوش هیجانی در این بخش با جلوگیری از تصمیم های اشتباه خود را نشان می دهد.
هدف خود کنترلی رسیدن به آرامش در شرایط خاص است. تمرین تنفس، پیاده روی و نوشتن از روش هایی هستند که کمک می کنند آرامش خود را هنگام سختی ها حفظ کنید و واکنشی منطقی و عادلانه نشان دهید.
اگرچه که نمی توانیم از اهمیت خودشناسی چشم پوشی کنیم اما نباید از آگاهی اجتماعی نیز غافل شویم. آگاهی اجتماعی در هوش هیجانی توانایی تشخیص و درک احساسات دیگران را نشان می دهد. این مولفه نقش مهمی را در نشان دادن اهمیت هوش اجتماعی در مدیریت ایفا می کند.
مدیرانی با آگاهی اجتماعی بالا با کارمندان روابطی دوستانه را با حفظ چارچوب تشکیل می دهند. در نتیجه کارمندان از سمت مدیر خود احساس ارزش و احترام را دریافت می کنند و می توانند نظرات خود را آزادانه بیان کنند.
اگر می خواهید در زمینه آگاهی اجتماعی مدیر با کفایتی باشید، روی توانایی های خود در ارتباط با دیگران و همچنین بهبود ارتباط کارمندان با یکدیگر کار کنید.
شما به عنوان مدیر وظیفه دارید اختلافات بین کارمندان را به حداقل برسانید و محیط آرامی را برای کار کردن آن ها فراهم کنید. موارد زیر در این مسیر به شما کمک می کنند.
محیط کار تنش زیادی دارد و این تنش ممکن است باعث اختلاف بین اعضا شود. اهمیت هوش هیجانی و واکنش صحیح در این بخش نیز قابل توجه است. با استفاده از هوش هیجانی می توانید این اختلاف ها را مدیریت کرده و از بالا گرفتن بحث جلوگیری کنید.
تقدیر از یک کارمند یا پاداش دادن بعد از موفقیت به او انگیزه می دهد و حس رقابت را نیز بین سایر کارمندان ایجاد می کند. در واقع شما با تقدیر از کارمندتان به او حس ارزشمند بودن را القا می کنید. در نتیجه این عمل وفاداری و تعهد کارمندان را به کار افزایش می دهد.
برای موفقیت در مدیریت یک گروه، اعضای تیم و در راس آن ها مدیر، باید با یک دیگر ارتباط موثری برقرار کنند. این ارتباط موثر زمانی اتفاق میافتد که رهبر گروه بتواند با اعضای آن همدلی داشته باشد.
اگر بخواهیم به زبان ساده این مولفه را تعریف کنیم، باید بگوییم که همدلی نشان دادن توجه به احساسات و هیجانات دیگران و البته درک کردن آن ها است. این مولفه حس خوبی را به دیگران القا می کند و به همین دلیل اهمیت زیادی دارد.
همدلی با اعضای کارمندان به آن ها امکان می دهد با امنیت خاطر بیشتری در محیطی که درک می شوند، کار کنند. همه این موضوعات در نهایت کیفیت کار فردی و به دنبال آن کار گروهی افراد را بالا می برد.
همدلی به دلیل احساس نزدیکی و درک متقابلی که بین افراد ایجاد می کند، یکی دیگر از مواردی است که اهمیت هوش هیجانی را بیشتر نشان می دهد. تقویت این مهارت در هدایت روابط به شما کمک می کند.
سعی کنید از دیدگاه کارمندانتان به موضوعات و مشکلات نگاه کنید تا بتوانید احساسات آن ها را به خوبی درک کنید و واکنش مناسبی را از خود نشان دهید. اگر کارمندان احساس کنند شما آن ها را درک می کنید، درگیر کار شده و ارزش بیشتری برای آن قائل می شوند.
زبان بدن اطلاعات زیادی را درباره احساسات افراد به شما ارائه می دهد. اگر توانایی درک و فهم زبان بدن را داشته باشید، می توانید واکنش های کارمندان خود را تحلیل کنید و با توجه به آن رفتار کنید.
یکی دیگر از مولفه های موثر که اهمیت هوش هیجانی در مدیریت را نشان می دهد انگیزه است. انگیزه داشتن و انگیزه دادن باعث می شود افراد با روحیه مثبت در جهت پیشرفت تلاش کنند. این تلاش مثبت نتیجه بهتر و کیفیت بالاتری را به دنبال دارد.
افرادی که انگیزه بالایی دارند کارشان را با علاقه انجام می دهند و تعهد بیشتری نسبت به آن دارند. علاقه و تعهد عملکرد فردی و اجتماعی کارمندان و در نتیجه امکان موفقیت تیم را بالا می برد. اما چگونه انگیزه را بالا ببریم؟
حفظ انگیزه زمانی که مشکلات کار زیاد شده، کمی سخت است. برای اینکه دوباره آن را به دست بیاورید، به خود یادآوری کنید که چرا از اول این کار را شروع کردید. پاسخ این سوال قطعا به شما کمک می کند.
شکست خوردن در کار ممکن است انگیزه شما را تا حد زیادی پایین ببرد. اما اجازه ندهید این اتفاق شما را ناامید کند. سعی کنید به این موضوع مثبت نگاه کنید و با کسب تجربه از شکست های خود چیزهای جدیدی را یاد بگیرید.
مدیری که هوش هیجانی پایینی دارد محیطی را به وجود می آورد که افراد در آن احساس راحتی نمی کنند و ایده هایی را که دارند به اشتراک نمی گذارند. کارمندان چنین مدیری انگیزه کمتری دارند و نمی توانند از تمام پتانسیل خود استفاده کنند.
در محیطی که مدیر آن هوش هیجانی کمی دارد، کوچک ترین موانع مشکل ساز خواهند شد و احتمال شکست بالا می رود. اگر نتوانید با کارمندان خود ارتباط موثر برقرار کنید، مهارت های فنی و تحصیلات شما هدر خواهد رفت.
مدیرانی با هوش هیجانی پایین کارمندانشان را ناامید می کنند و نمی توانند اعتماد آن ها را جلب کنند. آن ها با انکار اهمیت هوش هیجانی ضررهای جبران ناپذیری به کارشان می زنند و ممکن است هرگز به هدفی که دارند، نرسند.
در این مقاله سعی کردیم علت اهمیت هوش هیجانی در مدیریت را شرح دهیم. همانطور که قبل تر نیز اشاره کردیم در دنیای بی ثبات و پرتنش امروزی کسی موفق می شود که بتواند بحران ها را مدیریت کند و زمانی که همه سردرگم هستند درست ترین تصمیم را بگیرد.
هوش هیجانی در این شرایط به کمک شما می آید. خود آگاهی و خود مدیریتی از تصمیم های اشتباه یا عجولانه شما جلوگیری می کنند. با بهبود هوش اجتماعی و همدلی می توانید از طریق ارتباط صحیح با کارمندان فضایی امن و آرام را برایشان فراهم کنید تا با انگیزه و تلاش به موفقیت شما کمک کنند.