تیپ شخصیتی ISFP در مقابل INFP: کدام یک شما هستید؟

1403/06/06 10:15 PM - 2 ماه قبل


بسیاری از افراد به علت ناقص بودن تست های شخصیت شناسی آنلاین، تیپ خود را به اشتباه تصور می کنند. به همین دلیل بسیاری از افراد با تیپ شخصیتی ISFP، به اشتباه فکر می کنند که INFP یا INFJ هستند. هر دو تیپ ISFP و INFP مجموعه نقاط قوت و توانمندی های فوق العاده خود را دارند و در این مقاله قصد داریم بگوییم چه تفاوتی بین این دو بوده و چه چیزی بین آن ها مشترک است. پس همراهمان بمانید. قبل از شروع اگر از تیپ شخصیتی خود مطمئن نیستید، می توانید در تست ام بی تی آی تست و تایپ شرکت کرده و گزارش کامل آن را نیز دریافت کنید.

تیپ شخصیتی ISFP و INFP – وجه اشتراک ها

هر دو تیپ شخصیتی ISFP و تیپ شخصیتی INFP کارکرد غالب مشابهی به اسم احساسی درون ریز (Fi) دارند. این کارکرد انگیزه بخش آن ها در زندگی است و آن ها را وارد حالت ذهنی می کند که بهترین عملکرد خود را نشان دهند. کارکرد احساسی درون ریز به معنای آگاهی شدید از ارزش ها، اصول اخلاقی و سلایق فردی است.

بنابراین، تیپ های شخصیتی INFP و ISFP هر دو فردگرا هستند و در تمام طول زندگی تمرکز بر اصلاح و بررسی سیستم ارزش خود می کنند. هر دو این شخصیت ها از ته دل به اصیل بودن عقیده دارند و صداقت وجودی دارند که برای بسیاری از تیپ های دیگر جذاب است.  

کارکرد احساسی درون ریز همچنین باعث می شود این دو تیپ شخصیتی به صورت غریزی، احساس درونی نسبت به راست و اشتباه بودن مسائل داشته باشند. از طرفی آن ها می توانند یک حس شدید و تقریبا فیزیکی را زمانی که چیزی از نظرشان درست نیست یا ممکن است خلاف ارزش هایشان باشد، احساس کنند.

تیپ های شخصیتی ISFP و INFP هر دو کارکرد پست مشابهی به اسم تفکری برون ریز (Te) دارند. در نتیجه گاهی در تعیین موثر اهداف و تکمیل پروژه ها با چالش روبرو می شوند. آن ها همچنین زمان تفویض وظایف به سایرین یا هدایت آن ها، ممکن است احساس ناخوشایندی کنند.

این تیپ ها تحت استرس مزمن و شدید تحت تاثیر این کارکرد قرار می گیرند. زمانی که این اتفاق رخ دهد، آن ها به شکل عجیبی انتقادجو، طعنه زننده می شوند و تمرکز خود را بر ناشایستگی های خود و سایرین می گذارند. هر دو تیپ زمانی که ارزش هایشان مورد تخطی قرار بگیرد، مجبور شوند با اختلافی برخورد کنند یا مجبور باشند تحت ساختار خشکی با قوانین و مرزهای زیاد زندگی کنند، استرس می گیرند.

گرچه کارکرد تفکری برون ریز همیشه نقطه ضعفی برای تیپ های IFP نیست. با آنکه آن ها ممکن است با نظم و ساختار مشکل داشته باشند، از اهمیت تفکر منطقی و بی طرفانه باخبرند. آن ها معمولا در اوایل زندگی با کارکرد Te خود مشکل دارند، اما هرچه بیشتر بزرگ و بالغ می شوند بیشتر به حقایق قابل اندازه گیری، اعمال متوالی و بهینه سازی وقت خود برای کارآیی بهینه توجه می کنند.

تیپ های شخصیتی ISFP و INFP هر دو درونگرا هستند. بنابراین هر دو نیاز دارند مدت زمانی را طی روز تنها باشند. فعالیت زیاد اجتماعی یا بودن در مهمانی، انرژی آن ها را می گیرد و احساس می کنند که خسته اند. آن ها قبل از اینکه افکار خود را بیان کنند برای پردازش اطلاعات و اندیشیدن به آنچه باید بگویند، نیاز به وقت دارند.

هر دو تیپ های شخصیتی ISFP و INFP ادراکی هستند. به همین علت هر دو ترجیح می دهند رویکردی بدون مرز از پیش تعیین شده نسبت به زندگی داشته باشند. آن ها معمولا نسبتا انعطاف پذیر و سازش پذیر هستند و از نظرشان روتین ها و ساختارهای خشک محدودکننده و آزاردهنده است.

مقاله زیر را برای درک خصوصیات ISFPها حتما بخوانید:

تیپ شخصیتی ISFP و INFP – تفاوت ها

افراد با تیپ شخصیتی ISFP کارکرد کمکی به اسم حسی برون ریز (Se) دارند، در حالیکه این کارکرد در تیپ های شخصیتی INFP شهودی برون ریز (Ne) است. هر دو این کارکردها فرایندهای جمع آوری اطلاعات هستنند اما بر اطلاعات متفاوتی تمرکز دارند.

تمام توجه حسی برون ریز (Se) به بودن در لحظه حال، توجه به جزئیات و شناسایی فرصت ها است. این کارکرد متوجه تمام صداها، منظره ها، مزه ها و بافت های جهان می شود و می خواهد در آن ها به طور کامل غرق شود. Se از تعامل و تجربه مستقیم طبیعت، مردم، اشیا و رویدادها انرژی می گیرد و لذت می برد. به همین علت تیپ های شخصیتی ISFP حس ماجراجویی یا کیفیت زمینی دارند، با بدن خود، طبیعت، رنگ ها، مزه ها و بافت ها در تماس هستند.

این شخصیت ها همچنین بسیار جزئیات گرا هستند و متوجه بسیاری از ظرافت های دنیای اطراف خود می شوند که سایر مردم ممکن است آن ها را نبینند. به همین علت ISFPها بسیار به زبان بدن مردم توجه می کنند و ظاهرا به صورت شهودی می دانند چطور نسبت به آن واکنش نشان دهند. ذات منطقی و آرام و روش خطی گفتار این شخصیت ها باعث می شود درکشان و برقراری ارتباط با آن ها نیز ساده باشد.

تمام توجه کارکرد شهودی برون ریز (Ne) به ایجاد احتمال ها، برقراری ارتباط ها و بررسی نظریه ها و مفاهیم انتزاعی است. انگاری آنچه را که می توانست باشد بررسی می کند و همیشه بر آینده و اینکه چطور اوضاع ممکن است روزی پیش برود، توجه دارد. کاربران Ne متوجه ارتباط ها و الگوهای بین چیزهای مختلف که غیرعادی و خلاقانه هستند می شوند و اینکه از یک نقطه داده به دیگری می روند تا این احتمال ها و ارتباط ها را متوجه شوند.

آن ها به جای اینکه نگاهی مجزا به موقعیت یا چیزی داشته باشند، ارتباط آن با تمام چیزهای دیگر را می بینند. آن ها دیدگاهی به کلیت ماجرا و نگاهی بزرگتر به دنیا دارند و همیشه از خود می پرسند «پتانسیل این چیست؟». زمانی که این شخصیت ها صحبت می کنند، گفتاری غیرخطی تر در مقایسه با ISFPها دارند و بیشتر تصادفی صحبت می کنند و بین چیزهای مختلف ارتباط برقرار کرده و بیشتر از مثال استفاده می کنند.

بخواهیم جمع بندی کنیم، کارکرد حسی برون ریز (Se) بیشتر در رابطه با تجربه دنیای واقعی و غوطه ور شدن کامل در آن است. کاربران Se به طور کلی واقع گرا، جزئیات گرا و متوجه محیط و اطراف خود هستند.

کارکرد شهودی برون ریز بیشتر به غوطه ور شدن در نظریه ها، احتمال ها و ایده هایی برای آینده توجه می کند. کاربران آن به دنیای اطراف خود به عنوان الهامی برای احتمال های آینده می نگرند و محتمل است وقت زیادی را صرف تصور این ایده ها کنند. آن ها همچنین تمرکز بر پیداکردن ارتباط های غیرمعمول بین چیزهای مختلف دارند. این شخصیت ها کمتر واقع گرا هستند و بیشتر به مفاهیم و مسائل انتزاعی توجه دارند.

INFPها را با کمک مقاله زیر بهتر می شناسید:

اما من از هر دو کارکرد استفاده می کنم!

اگر این جمله را بگویید، در مسیر درست قرار دارید. شما از هر دو این کارکردهای شناختی استفاده می کنید، اما یکی را به دیگری ترجیح می دهید. یکی از آن ها بیشتر جزوی از طبیعت و ذات شما است. این موضوع به خصوص درباره کارکرد حسی برون ریز صادق است. در حقیقت اکثر تیپ شناسان موافق هستند که مهم نیست تیپ شما چیست، بلکه همه ما از کارکرد Se زیاد استفاده می کنیم.

به هرحال این کارکردی است که ما را وادار به تجربه دنیای بیرون می کند. اگر از این کارکرد اصلا استفاده نکنید، به طور کامل در تماس با واقعیت و دنیای اطراف نخواهید بود و هیچ چیزی را تجربه نخواهید کرد. اگر هرگز از کارکرد شهوی برون ریز استفاده نکنید، به سختی می توانید متوجه پتانسیل دنیای اطراف خود شوید و در تصور احتمال های جایگزین، ایده ها و دیدگاه هایی که از چیزهای موجود در محیط شما ناشی می شوند، با چالش روبرو خواهید شد. بسیاری از اوقات ما از چندین کارکرد شناختی به همراه هم استفاده می کنیم، بدون آنکه متوجه آن شویم!

کدام کارکرد بیشتر با تیپ شما همخوانی دارد؟

آیا بیشتر یک تجربه کننده هستید؟ آیا بیشتر دوست دارید برخورد مستقیم با دنیای اطراف داشته باشید و با آن تعامل برقرار کنید و مکث کرده و گل های رز را ببویید؟ آیا یک واقع گرای ماجراجو هستید که به استفاده کاربردی از چیزهای مختلف توجه می کنید؟ اگر پاسخ مثبت است، احتمالا کارکرد حسی برون ریز (Se) را ترجیح می دهید.

آیا بیشتر یک رویاپرداز هستید؟ آیا بیشتر دوست دارید پتانسیل نظری دنیای اطراف خود را پیدا کنید؟ آیا وقت زیادی را صرف تصور درباره احتمال های آینده و سناریوها می کنید تا تمرکز بر لحظه حال؟ آیا دائما متوجه ارتباط های عجیب بین چیزهای تصادفی داخل محیط خود می شوید؟ اگر پاسخ مثبت است، احتمالا کارکرد شهودی برون ریز (Ne) را ترجیح می دهید.

کارکرد سوم

تیپ های شخصیتی ISFP کارکرد سومی به اسم شهودی درون ریز (Ni) دارند. این کارکرد سوم در تیپ های شخصیتی INFP حسی درون ریز (Si) است. هر دو این کارکردها نیز فرایندهای جمع آوری اطلاعات هستند و هر دو نگاهی شخصی دارند و بر دنیای درون تمرکز می کنند. هر دو تیپ های شخصیتی ISFP و INFP معمولا این کارکرد سوم را در اواسط زندگی خود توسعه می دهند. گرچه همه چیز به بلوغ فرد و خواسته هایی که در زندگی از آن ها می شود، بستگی دارد.

کارکرد سوم تیپ های شخصیتی ISFP همانطور که گفتیم شهودی درون ریز (Ni) است. این کارکرد در اوایل زندگی نسبتا ناآگاه و احتمالا سرکوب شده است. چنین موضوعی ممکن است منجر به این شود که ISFPهای جوان گاهی احساسات ناراحت کننده ای نسبت به آینده داشته باشند که نتوانند آن را کاملا بفهمند یا توصیف کنند.

آن ها ممکن است آینده ناخوشایندی را تصور کنند یا راهکاری درباره این بیاندیشند که بهترین مسیر برای آن ها در زندگی چیست. چنین چیزی باعث می شود که زمان تصمیم گیری برای درازمدت با مشکل روبرو شوند. گرچه هرچه تیپ شخصیتی ISFP رشد پیدا می کند و بالغ می شود، کارکرد Ni را بیشتر و بیشتر توسعه می دهد. این شخصیت ها از تصور آینده، اعتماد به شهود خود و فرضیه سازی درباره دیدگاه های متفاوت و معانی مخفی و عمیق تر پشت مسائل، لذت می برند.

تیپ های شخصیتی INFP کارکرد سومی به اسم حسی درون ریز (Si) دارند. این کارکرد در اوایل زندگی نسبتا ناآگاه و احتمالا سرکوب شده است. نتیجه آن این است که INFPهای جوان در به یادآوری جزئیات گذشته یا به یادآوری حقایق و تجربه هایی که می خواهند به یاد آورند، با مشکل روبرو شوند.

گرچه هرچه آن ها بزرگتر می شوند و کارکرد Si به بلوغ بیشتر و بیشتری می رسد، این شخصیت ها به خصوص به خاطرات خود، حس شگفتی هایشان و تجربه های شخصی خود، علاقه مندتر می شوند. آن ها ممکن است اندکی نوستالژیک شوند و از بازدید مجدد از مکان های محبوب، گوش دادن به آهنگ های محبوب و به یادآوری خاطرات محبوب خود لذت ببرند.

سخن نهایی

تیپ های شخصیتی INFP و ISFP وجه اشتراک های زیادی دارند. آن ها هر دو بسیار به ارزش های فردی خود توجه می کنند و هر دو فردگرا و روشن فکر هستند. این دو شخصیت همچنین برونگرا هستند و به مدت زمانی برای تنها بودن نیاز دارند و شخصیت های ادراکی محسوب می شوند که یک برنامه ریزی انعطاف پذیر را ترجیح می دهند.

در حالیکه تیپ های شخصیتی ISFP بیشتر به تجربه ها و درگیری مستقیم با دنیای بیرون توجه دارند، INFPها بیشتر بر کشف احتمال های نظری و ارتباط های انتزاعی در دنیای بیرون دقت می کنند. هر دو تیپ شخصیتی نقاط قوت و توانمندی های فوق العاده ای دارند که باعث می شود در این دنیا متمایز باشند. امیدواریم به کمک این مقاله کمک کرده باشیم تیپ شخصیتی خود را به درستی تشخیص دهید.


mbti (ام بی تی آی) شخصیت شناسی توسعه فردی خودشناسی


برای ثبت نظر بایستی ابتدا وارد شوید.