1403/08/11 11:01 PM - یک ماه قبل
این روزها امکان ندارد روی یک لینک کلیک کنید یا در فید اینستاگرام و رسانه های اجتماعی دیگر گردش کنید و با مقاله ای درباره مرزکشی شخصی روبرو نشوید. ظاهرا همه مرزهای خود را می کشند و همه می فهمند که تعیین و توجه به مرزهای شخصی، کلید مراقبت از خود است.
این مرزها به ما کمک می کنند مشخص کنیم چه چیزی را می خواهیم بپذیریم و چه چیزی را نمی خواهیم. آن ها از این نظر ضروری هستند که به ما اجازه می دهند حواسمان به خودمان باشد و جلوی سوءاستفاده از ما یا آسیب توسط سایرین را می گیرند. مرزکشی به ما کمک می کند به بهترین شکل زندگی خود را پیش ببریم.
اما بهترین شکل زندگی شما دقیقا چیست؟ شک نداریم که متفاوت با بهترین زندگی دوست یا همسایه شما است. بنابراین مرزهایی که شما برای ترسیم خوشبختی خود می کشید نیز متفاوت خواهند بود. ما بر اساس تیپ شخصیتی خود مرزهای متفاوتی می کشیم. اما چطور؟ در این مقاله آن را بررسی می کنیم. پس همراهمان بمانید. قبل از شروع اگر از تیپ شخصیتی خود مطمئن نیستید، می توانید در تست ام بی تی آی تست و تایپ شرکت کرده و گزارش کامل آن را نیز دریافت کنید.
اگر به خود کلمه مرز توجه کنیم، زمانی از آن استفاده می کنیم که می خواهیم چیزی را بیرون نگه داریم. اغلب معنای آن بیرون نگه داشتن نیازهای سایرین است تا نیازهای خودمان را کشف کنیم و آن ها را قدر بدانیم. مرز خطی است که آنچه را که برای ما خوب است، از آنچه نیست جدا می کند.
بنابراین در تعریف مرزها می توانیم بگوییم پارامترهایی هستند که حول شادی و سلامت خود تعیین می کنیم. مرزی بین آنچه است که تصمیم می گیریم در روابط، شغل و به طور کل زندگی ما خوب و بد یا پذیرفته شده و پذیرفته نشده است.
اجازه دهید برای درک بهتر منظورمان توضیح بیشتری دهیم. مرزها آنچه هستند که نیازهای ما را از نیازهای سایرین جدا می کنند تا بتوانیم بهترین زندگی خود را در اولویت بگذاریم. با آنکه برخی افراد شاید بیشتر نیاز به تعریف مرزهای شخصی داشته باشند، سایرین ممکن است از مرزهای انعطاف پذیرتر بهتر نتیجه بگیرند. اگر نظریه شخصیت فقط یک چیز را به ما یاد داده باشد، این است که همه ما فرق داریم و بنابراین مرزهایمان و نحوه استفاده از آن ها نیز متفاوت خواهد بود.
یک دیدگاه مفید برای درک نحوه متفاوت استفاده افراد از مرزها توجه به مدل چهار طبع یا مزاج دکتر «دیوید کرسی» است. طبع ها چهار گروه از شخصیت هایی هستند که ویژگی های مشابه، قابل مشاهده دارند و تمرکز آن بر این است که چطور مردم رفتار کرده و ارتباط برقرار می کنند.
با استفاده از این سیستم به راحتی می توان تفاوت ها را در مرزکشی های شخصی مردم مشاهده کرد، چون به ما نشان می دهد که مردم واقعا چه کاری انجام می دهند و می گویند. با آنکه چهار نامی که کرسی برای طبع ها انتخاب می کند، همچنان به طور گسترده استفاده می شوند، معنای آن ها کمی گیج کننده است. برای ساده تر کردن این موضوع این نام ها را ما به روزرسانی کرده ایم تا در دسترس پذیرتر باشند و ساده تر ترک شوند.
تیپ های همدل (ایده آلیست ها در سیستم کرسی و تیپ های شهودی احساسی (NF) در سیستم مایرز بریگز)، کسانی هستند که جوامع را در کنار یکدیگر قرار می دهند. این شخصیت ها مردم را تشویق می کنند تا پتانسیل وجودی خود و سایرین را ببینند و نیروبخش آن ها در تمام مراحل زندگی خواهند بود تا به بهترین خود تبدیل شوند.
تیپ های همدل یا به قول کرسی ایده آلیست، این هدف را دارند تا دنیا را به مکان بهتری برای همه تبدیل کرده و مردم را تشویق به همکاری با یکدیگر می کنند. یافتن معنا در زندگی برای شخصیت های همدل مهم است و هرگز و تحت هیچ شرایطی از جستجوی آن دست نمی کشند.
دوستان و اعضای خانواده همدلان زمانی به آن ها مراجعه می کنند که به فردی نیاز دارند که با تمام وجود به حرف هایشان گوش کند. شعار آن ها «جسارت داشتن برای رویاپردازی» است، چون تمرکز خود را بر شادی و خوبی بخشیدن به جهان گذاشته اند.
این شخصیت ها از مرزها برای محافظت از ارتباط های انسانی استفاده می کنند. مثلا ممکن است برای وقت و انرژی خود مرز تعیین کنند و مطمئن شوند که به اندازه کافی وقت و انرژی برای رسیدگی به روابطی که بیشتر از همه برایشان مهم است، دارند. آن ها همچنین از مرزها برای محافظت خودشان در برابر ارزش های سایرین که همسو با ارزش های خودشان نیست، استفاده می کنند.
گرچه این مرزها ممکن است کاملا انعطاف پذیر باشند. همدلان دنبال راه هایی برای سازش به جای اجرای قوانین می گردند و اغلب اضطراب درگیری و اختلاف دارند. یعنی آن ها مرزهای خود را تغییر می دهند یا اصلاح می کنند تا مناسب شرایط شخصی یا موجود باشند.
این شخصیت ها می توانند از باورهای خود قاطعانه دفاع کنند و همچنین نظر خود را به نفع سایرین به آرامی تغییر دهند که این موضوع برای افرادی که مرزهای محکم تری می کشند، گیچ کننده است.
اجازه دهید مثال بزنم. من زمانی در یک پارک تاریخی برای ایجاد برنامه های آموزشی برای عموم کار می کردم. با آنکه آن زمان اطلاعاتی درباره نظریه شخصیت نداشتم، می توانستم به وضوح ببینم که افراد مختلف ایده های متفاوت درباره آنچه که برای هر رویداد مهم بود داشتند.
تیپ های همدل از احساس کلی که رویداد ممکن بود به وجود بیاورد، دفاع می کردند. آن ها می خواستند همه با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و همکاری کنند تا عموم مردم یک تجربه خوب و به یادماندنی داشته باشند. اما گاهی انتظارهای غیرواقع گرایانه ای داشته اند که از نظر سایرین غیرکاربردی و آزاردهنده بودند.
این شخصیت ها همچنین بدون اینکه نیت بدی داشته باشند از مرزهای سایرین عبور می کردند تا بدون اینکه از آن ها خواسته شود کمک کنند یا پیشنهاد شخصی خود را ارائه دهند. من عصبانیت یکی از افراد را به یاد می آورم که از همدل هایی که به سایرین کمک می کردند و از نظر آن ها این کمک اصلا مفید نبود، خسته شده بود!
تیپ های نظریه پرداز (شخصیت های منطقی در سیستم کرسی و تیپ های تفکری شهودی (NT) در سیستم MBTI)، دانشجویان جامعه ما هستند و سعی می کنند دنیا را درک کنند. این شخصیت های فوق العاده منطقی دنبال مفاهیم جدید و انتزاعی برای تعامل با آن ها، کالبدشکافی شان و استفاده از آن ها برای رفع مشکلات دنیا می گردند.
نظریه پردازان یک ایده را تا زمانی که بتوانند از آن به شکلی منطقی استفاده کنند، تحلیل خواهند کرد. این شخصیت ها تقریبا در هر چیز حتی در زندگی شخصی خود رویکرد منطقی را در پیش می گیرند. شعار آن ها «ابتدا برای درک جستجو کن» است، چون همیشه در حال یادگیری اند.
نظریه پردازان برای مشخص کردن چیزی مرزها را تعیین می کنند. آن ها این کار را با اتکا به خود برای تعامل با دنیای ایده هایشان انجام می دهند و اگر استقلال آن ها را تهدید کنید، برای شما مرز مشخص خواهند کرد. این شخصیت ها باید در دنیای مفاهیم انتزاعی کاوش کنند تا زمانی که به درک و شفافیت لازم برسند.
احساسات مردم از نظر این افراد در جایگاه های بعدی قرار می گیرد، چون تلاش می کنند یک ایده یا مشکل را به صورت واضح درک کنند یا متوجه شوند. زمانی که یک نظریه پرداز مرزهای خود را می کشد، از نظر سایرین یک عوضی است. چون با تمام قوا از مرزهای خود دفاع می کند.
اگر بخواهم مثال پارک تاریخی را مجددا بزنم. دوستان نظریه پرداز من از جادوی «لحظات قابل آموزش» دفاع می کردند. تمرکز آن ها کاملا بر روش های جدیدی برای کمک به عموم مردم بود تا اهمیت تاریخ و اینکه چطور بر دنیای امروز ما اثر گذاشته است، درک کنند.
زمانی که فردی با این ایده مخالف بود، نظریه پردازان داخل گروه فاصله می گرفتند و واکنشی نشان نمی دادند. آن ها گاهی نسبت به آن دسته از ما که می خواستیم به شیوه رایج تری تفکر مردم را بر انگیزیم، رفتاری همراه با بی احساسی داشتند. از طرفی گاهی این شخصیت ها در اتاق استراحت از نظر سایرین بی احساس و فیس و افاده ای بودند. بدون شک اینطور نبود و این شخصیت ها فقط اسیر الگوی ذهنی شده بودند که مخالف باور سایرین درباره هدف برگزاری رویداد بود.
محافظان (مراقبان در سیستم کرسی و تیپ های قضاوتی – حسی (SJ) در سیستم مایرز بریگز) ستون های جامعه هستند. آن ها سخت کوشانی هستند که برای نظم ارزش قائل می شوند و وقت خود را طوری زمان بندی می کنند که کارها را به موقع انجام دهند، چون از تاخیر نفرت دارند!
این شخصیت ها وفادارانه از قوانین پیروی می کنند و می توانید به آن ها اعتماد کنید که از عهده مسئولیت های خود در زندگی شغلی و شخصیشان بر می آیند. زمانی که آن ها در مقام رهبری و مسئول باشند، جوامع آن ها پایدارند و از اصول آشنای امتحان شده و واقعی پیروی می کنند. شعار آن ها «ادامه دادن آنچه است که ادامه می دهیم»، چون تمرکز آن ها بر جزئیات و یافتن تعادل است.
تیپ های شخصیتی محافظ از مرزها برای حفظ وضعیت موجود استفاده می کنند. چون آن ها تغییر را دوست ندارند، بر پافشاری از قوانین جاافتاده تاکید دارند که بر این باورند به نفع عموم است. این افراد اگر اصراری زیادی بر تغییر داشته باشید، با شما مخالف می کنند و اگر سعی کنید در وظیفه شناسی آن ها دخالت کنید، مرزهایشان را با شما می کشند. این شخصیت ها با برنامه ریزی دقیق و با جزئیات، از سایرین مراقبت می کنند.
در پارک ملی، تیپ های محافظت از اجرای بدون عیب رویداد دفاع می کردند. آن ها همان کسانی بودند که مطمئن می شدند زمان بندی رویداد و نظم آن با دقت رعایت و اجرا می شود، همانطور که در سال های قبل این چنین بوده است.
اما هرچه این افراد بیشتر سعی می کردند بر باورهای محک زده شده و واقعی خود پایبند باشند، مرزهای کاملا سخت گیرانه ای با سایرین می کشیدند. این شخصیت ها گاهی سخت گیر و کنترل کننده به نظر می رسیدند، چون سعی می کردند آیین پارک را آنطور که از نظرشان برای تمام افراد درگیر الزامی بود، حفظ کنند. شخصیت های مراقب ما زمانی که استرس داشتند، ممکن بود بدرفتار و بدجنس باشند! و بسیاری از ما طی برگزاری یک رویداد از آن ها فاصله می گرفتیم.
واکنش نشان دهندگان (هنرمندان در سیستم کرسی و تیپ های ادراک-حسی (SP) در سیستم MBTI)، کاوشگران جامعه هستند، یعنی بر آنچه که در جلویشان حقیقی و واقعی است تمرکز دارند. این شخصیت ها به هیجان، تحریک و سرگرمی نیاز دارند و پیروی از هیجانات خود را نسبت به قوانین در اولویت می گذارند. از نظر این تیپ ها، تلاش های غیرعادی و حتی خطرناک هیجان انگیز است. شعار آن ها «امروز را نباید فدای فردا» کرد است، چون از میل خود برای زندگی در لحظه پیروی می کنند.
این شخصیت ها از مرزها برای محافظت از آزادی خود استفاده می کنند. آن ها در حذف هرگونه مانعی که جلوی جشنشان را بگیرند هراسی ندارند و اگر سر راه ماجراجوییشان قرار بگیرید، ممکن است خیلی راحت از روی شما رد شوند.
این افراد آزادی می خواهند که در لحظه هر کاری دوست دارند انجام دهند و هرجایی که جریان پیش می رود، بروند. بنابراین اگر سعی کنید متوقفشان کنید، واکنش شدید نشان می دهند. واکنش نشان دهندگان می تواند بسیار خطرناک باشند، اما برای هر فردی که سعی کند جلویشان را بگیرد، مرز مشخص خواهند کرد.
دوباره به مثال پارک برگردیم. تیپ های واکنش نشان دهنده از تجربه های حسی و غنی که برای تمام شرکت کنندگان در رویداد فراهم می کردیم، محافظت می کردند. آن ها این اطمینان را به وجود می آورند که مردم سرگرم می شوند و مانند خود ما به آن ها خوش می گذرد.
اما این شخصیت ها تجربه های لحظه ای در پارک را در اولویت می گذاشتند و نیاز این افراد به فوریت گاهی باعث می شد که از نظر سایرین خودگاه و بی ملاحظه باشند. آن ها آستانه تحمل کمی برای چیزهای کسل کننده داشتند و اینطور تصور می کردند که مردم مانند خودشان صبر ندارند.
این شخصیت ها همیشه دنبال چیزهای فوق العاده هیجان انگیز بودند، زمانی که دیگر گروه ها یک رویکرد منطقی تر را ترجیح می دادند. از طرفی آن ها گاهی از دید ما دیوانه به نظر می رسیدند!
اشکالی ندارد، مرزهای شخصی خود را بکشید. اما به یاد داشته باشید که شبیه به مرزهای سایرین نخواهد بود. مرزکشی فقط روشی است که توسط آن همه ما شادی خود را حفظ کنیم و خود واقعیمان باشیم و همه به شکلی متفاوت آن ها را می کشیم.
دیدگاه و تجربه های متنوع جوامع سالم را به وجود می آورند. بنابراین زمانی که یکی از دوستانتان مرز خود را با شما می کشد که آن را درک نمی کنید، سعی کنید از دیدگاه «چهار طبع» به آن بنگرید. انجام آن کمک خواهد کرد انگیزه ها را درک کرده و تفاوت های شگفت انگیزشان با خود را تحسین کنید.