1398/02/02 6:09 PM - 5 سال قبل
زمانی که فردی به مقام مدیریت می رسد، همکاران او در مورد مسیر شغلی خود فکر می کنند و این که آیا باید در ادامه مسیر به این مقام برسند یا نه. من همیشه افراد را تشویق می کنم این علاقه خود را با دقت کامل بررسی کنند. تیم های مدیریتی می توانند یک حرفه عالی باشند ولی باید با چشمانی باز به آن بنگرید.
در طول دوران فعالیت شغلی من، افراد زیادی به اولین مقام مدیریتی خود رسیدند. اخیرا به مسائلی فکر کرده ام که در حرفه شغلی خودم مهم هستند. من در سن 26 سالگی توانستم به اولین شغل مدیریتی خود برسم و مسائل بسیار زیادی وجود داشت که حتی فکر آن هم نکرده بودم. در بعضی از موارد، غریزه من نجاتم می داد اما در بعضی دیگر از موارد نمی دانستم واقعا چه چیزی را نمی دانم.
1) مدیریت مسیر شغلی شما مسئولیت خودتان است
مدیر شرکت می تواند در این قضیه به شما کمک کند ولی نمی تواند به جای تان آن را انجام دهد. زمانی که بحث مدیریت پیش می آید، زمانی به فکر کردن در مورد آن اختصاص دهید و تصمیم بگیرید آیا این شغل چیزی است که واقعا می خواهید یا نه و فقط نسبت به رشد شغلی خود یک دیدگاه ساده نداشته باشید.
آیا از توجه به مسائل عملکردی، ایجاد هماهنگی، مدیریت تصمیم هایی که به بهای قربانی یک سری مسائل می شود و سرمایه گذاری برای آموزش کارکنان خود لذت می برید؟ یا هیجان کار مبتنی بر پروژه یا خلاقیتی که در شما مستقیما ایجاد انگیزه کند را ترجیح می دهید، یعنی چیزی که خودتان با دستانتان شکل می دهید و درست می کنید؟ آیا بخش هایی از مدیریت که قابل مشاهده نیستند را مد نظر دارید؟
2) چیزی که می خواهید را درخواست کنید
درخواست برای ترفیع شغلی به مقام مدیریت تضمینی برای رخ دادن آن نخواهد بود. کسب و کار، فرد و فرصت باید همگی آماده این کار باشند. ولی درخواست برای آن اولین گام مهم است.
من تقریبا اولین فرصت خود برای رهبری یک تیم را از دست دادم چون فکر می کردم شایستگی من برای این مقام تابلو است. فرض کردم مشخص است که من چنین پستی را می خواهم. منتظر بودم از من چنین درخواستی شود، فکر می کردم شیوه کار به این صورت است.
زمانی که متوجه شدم رئیسم قصد دارم فردی بیرون از سازمان را برای این سمت انتخاب کند، علت انتخاب نشدن خودم را پرسیدم. من به نسبت هر فرد خارج از سازمان دیگری در مورد محصول، بازار و شرکت تجربه بیشتری داشتم. تنها علامت سوالی که می دیدم این بود که آیا می توانم تیمی متشکل از 10 تا 20 نفر را مدیریت کنم یا نه. طبق گفته رئیسم دلیل این که من در فهرست نهایی مصاحبه قرار نگرفته بودم این بود «من نمی دانستم تو می خواهی یک تیم را مدیریت کنی». زمانی که توضیح دادم این خواسته من است، او من را برای این کار انتخاب کرد.
او سپس از این فرصت استفاده کرد و در مورد شفافیت نیت، برقراری ارتباط و اهمیت کنشگرا بودن در مورد مدیریت شغل خودم درسی به من داد.
3) به عنوان یک دستاندرکار حقیقی از وقت خود نهایت استفاده را ببرید
برای رسیدن به مقام مدیریت عجله نداشته باشید. از وقت خود به عنوان یک دستاندرکار حقیقی (individual contributor – فردی که به صورت فردی نه به عنوان عضوی از تیم در کارها شرکت می کند و هدف اصلی او مدیریت نیست) به عنوان یک فرصت حداکثر استفاده را ببرید. از این فرصت برای پرورش مهارت های عملکردی، مهارت های فنی، برند خود و توانایی خود در کارهای اجرایی استفاده کنید. همچنین این دوران بهترین زمان برای یادگیری قابلیت های متفاوتی است که می توانید بعدا به عنوان یک رهبر از آن استفاده کنید.
از این زمان برای ایجاد شبکه ای از افراد استفاده کنید که به مهارت های شما، تصمیم گیری ها و کارتان اطمینان دارند تا زمانی که فرصتی برای انتصاب رهبر بعدی در کسب و کار شکل گرفت، همه به دنبال شما بگردند.
4) منتظر سمت مدیریت نباشید
اگر قبل از رهبر شدن منتظر رسیدن به سمت مدیریت هستید، یقینا در سرنوشت مسیر شغلی شما مدیریت قرار نمی گیرد.
هر روز در اختیار ما فرصتی برای بهتر شدن سازمان قرار دارد. آیا یک تمپلیت عالی برای راه اندازی یک طرح ساخته اید؟ آن را به اشتراک بگذارید. آیا فردی به علت ناراحتی خود به شما شکایت می کند؟ سر خود را به بالا و پایین تکان ندهید، بلکه سعی کنید متوجه شوید به چه شکل می توانید به او کمک کنید.
هر رهبر حقیقی می داند «رهبری شخصی است نه وابسته به مقام.»
اگر همه ما چیزهایی را که می دانیم، می دانستیم واقعا باهوش بودیم. انجام کارهای مختلف مانند کمک به یک هم تیمی، بهبود یک فرآیند، ارائه یک بازخورد مفید ظرفیت رهبری شما را بالا می برد.
5) برای ایجاد مهارت های مدیریتی راه های متعددی وجود دارد
نیازی نیست منتظر باشید فرصت مدیریت شکل گیرد. با رهبری پروژه ها شروع کنید. با آموزش یا نظارت بر کار یک عضو رتبه پایین تر تیم شروع کنید. با داوطلب شدن برای انجام کارهایی خارج از سازمان شروع کنید. تمامی این تجربیات به شما کمک خواهد یک تیم را به خوبی رهبر کنید.
برای من، این فرصت زمان داوطلب شدن برای رهبری تیمی متشکل از 60 وکیل در 14 کشور مختلف برای درست کردن یک مقاله 250 صفحه ای در مورد حفاظت و حریم خصوصی داده های بین المللی پیش آمد که قرار بود توسط مجموعه ای از متخصصان علم وکالت و حقوق چاپ شود.
بدون شک شایستگی نویسندگی این مقاله را نداشتم ولی مدیریت کاری بود که می توانستم انجام دهم. در انتها، با یک پروژه عظیم روبرو شدم که دیدگاه تازه ای در مورد یک مشکل پیچیده و دشوار در اختیار من گذاشت. تجربه ای که برای هموار سازی مسیر شغلی ام بسیار حیاتی بود.
6) کشف نکات قوت و ضعف را تمرین کنید
توانایی خود را در درک این که چه زمانی افراد کار خود را بهتر انجام می دهند و چه زمانی انجام نمی دهند را گسترش دهید. یکی از همکاران من عملکرد واقعا بی نظیری در ارائه بازخورد در مورد کار افراد داشت. با آن که نقد او از کار افراد اغلب اوقات به اسم ناشناس انجام می شد ولی همه می دانستند نقد برای او است و به دنبال دریافت نظر او بودند.
ارائه یک نقد و بازخورد مهم و جذاب یا اجتناب از گفتگوهای چالش آفرین در روزمرگی های ما ساده است. به همین شکل می توان به سادگی تحسین کار عالی همکاران را فراموش کرد. اما اگر می خواهید سطح مهارت های مدیریتی خود را افزایش دهید، با بهتر کردن توانایی خود در مدیریت این گفتگو ها شروع کنید.
اگر این گفتگوها باعث ناراحتی شما می شوند، به آن دقت کنید. روی آن کار کنید. به مرور زمان افراد برای بازخورد شما اهمیت قائل می شوند و اگر به خوبی این کار را انجام دهید، افراد زیادی نظر شما را خواهند خواست. بعد از مدتی افراد به چشم یک رهبر به شما نگاه می کنند.
7) مهارت های فعلی شما باعث موفقیت در مقام جدید نمی شود
اگر به مقام مدیریت برسید، به یاد داشته باشید شغل شما عوض شده است. اولویت های شما عوض شده است. چیزی که شرکت از شما می خواهد عوض شده است. اغلب اوقات برای دستاندارکاران حقیقی سخت است خود را با این قضیه وفق دهند چون چیزی که در آن عالی هستند دیگر از آن ها انتظار نمی رود. حالا که به یک مقام جدید رسیده اید، باید منتظر انتظارهای جدید، همکاران جدید و چالش های جدید باشید.
سریع ترین چیزی که می تواند باعث تنزل رتبه مدیریان جدید شود، ادامه دادن انجام کارهای قدیم شان است.
8) یک شرکت در حال رشد را انتخاب کنید
سازمانی با ارزش ها و محصولات خوب پیدا کنید که در یک بازار رو به رشد فعال است. در شرکت های در حال رشد به نسبت شرکت هایی که فعالیتی ثابت یا رو به کاهش دارند، به مراتب فرصت بیشتری وجود دارد. افزایش وسعت یک شرکت فرصت های متعددی برای اعضای تیم به وجود می آورد و باعث خواهد شد آن ها مهارت های خود را توسعه دهند یا سعی کنند به مقام مدیریتی برسند.
مدیریت اولین تیم در شرکتی که با فصل کم کاری یا افت بازار فروش دست و پنجه نرم می کند می تواند یک تجربه با ارزش باشد، ولی در رزومه شما چیزی مانند «کمک به رشد دو رقمی» ظاهر خوبی ندارد.
9) یاد بگیرید با احساس ناراحتی راحت برخورد کنید
این نکته یکی از مسائلی است که در کلاس های آموزش مدیریت به شما نمی گویند.
ابتدا باید بگویم، شما در مقام مدیریت دیگر فردی که کدهای SQL را می نویسید، طرح های گرافیکی را درست می کند یا HTML را ویرایش می کند، نیستید. این قضیه می تواند ترسناک باشد چون حوزه ای که در آن مهارت داشتید بدون وجود شما پیشرفت می کند و نکات جدیدی به آن اضافه می شود و در نهایت متوجه خواهید شد دیگر عملکرد عالی در انجام آن ندارید. اما این قضیه اشکالی ندارد چون دیگر شغل شما عوض شده است.
همچنین، داشتن مقام مدیریت به معنای گفتگوهای مهم در زمینه های مختلف است. باید در مورد مسائلی مانند بودجه، مخارج، ترفیعات شغلی، عدم ترفیعات شغلی، مشکلات عملکردی و غیره صحبت کنید. گفتگو در مورد این مسائل ساده نیست. یاد بگیرید با احساس ناراحتی راحت برخورد کنید و مستقیما به شکل حرفه ای مسائل سخت را بررسی کنید. این قضیه در زندگی شخصی شما نیز نقش مفیدی خواهد داشت و در امتداد مسیر شغلی تان به درد خواهد خورد چه شغل شما مدیریت باشد چه نباشد.
10) از سطح کنترل کامل خود روی ماجرا کم کنید
کارین کلارک، مدیر ارشد بازاریابی سابق شرکت سیمانتک می گوید «هرچه سمت شغلی شما بزرگتر باشد، کنترل شما کمتر مستقیم است.»
زمانی که یک بازاریاب جوان بودم، کارین فرد مسئول سازمان بازاریابی بزرگ ما بود. زمانی که مشکلی وجود داشت، انتظار داشتم او کاری در این زمینه انجام دهد.
اما حقیقت طور کاملا فرق می کند. هیچ مدیر ارشد سطح C بدون رضایت مدیر ارشد اجرایی، مالی و فروش تصمیمی نمی گیرد. نیازی نیست به کارمندانی که در تماس مستقیم با مصرف کننده قرار دارند اشاره کنیم که کارها را انجام می دهند. به دلایل زیادی، این دسته از کارمندان برای تغییری که مدیران به دنبال آن هستند بیشترین قدرت را در بحث تاثیرگذاری روی تصمیم گیری دارند.
برای مدیران جدید، این قضیه می تواند ترسناک باشد. می خواهید مطلقا مطمئن شوید که کارها به درستی انجام می شود. اما می توانید با کنترل غیر مستقیم از شدت ناراحتی کم کنید یعنی توسط استخدام کارمندان شایسته، هدف گذاری و تعیین رویای مناسب برای شرکت، اخذ تدابیر درست و هدایت تغییر به واسطه تاثیرگذاری. مایه آرامش خیال را با استخدام کارمندان صحیح پیدا کنید که مهارت های تفکر انتقادی و دانش صحیح برای هدایت در مسیر درست را دارند.
مدیریت تنها راه رشد حرفه شما نیست
تصور نکنید مدیریت تنها گام بعدی در مسیر شغلی است. تقریبا وسعت و عمق هر حوزه شغلی که وجود دارد در حال بیشتر شدن است. فرصت های متعددی برای رشد حرفه شما به عنوان یک متخصص کاملا با مهارت (و اغلب اوقات با حقوق بالا) وجود دارد.
سعی کنید درک خود از مسئولیت های مدیریتی را گسترش دهید و فراتر از رهبری جلسات، بحث در مورد بودجه و تصمیم گیری عمل کنید. صبور و قاطع باشید. اگر ترفیع شغلی به مدیریت را به دست آوردید و متوجه شدید اشتباه کردید، به خودتان مدیون هستید مسیر شغلی خود را اصلاح نکنید چون حیف است یک شغل هدر برود.