1399/06/12 12:22 PM - 4 سال قبل
امروزه هوش هیجانی به عنوان یکی از عوامل مهم سلامت مطرح است. هیجان به معنی واکنش کلی، شدید کوتاه ارگانیسم به یک موقعیت غیر منتظره، همراه با یک حالت عاطفی خوشایند یا ناخوشایند است. از نظر ریشه لغت، این واژه به معنای عاملی است که ارگانیسم را به حرکت در می آورد. در روانشناسی، هیجانها جایگاه بسیار حساسی دارند، زیرا رابطه آنها با نیازها و انگیزش ها بسیار نزدیک است و می توانند ریشه بسیاری از اختلالات روانی یا روان – تنی را تشکیل دهند. هیجانها حتی می توانند سلامت انسان را تضمین کنند.
اهمیت مدیریت استرس برای روانشناسان سلامت از دیرباز شناخته شده است. مدل های هوش هیجانی، مدیریت استرس را مورد ارزیابی قرار داده اند و هوش هیجانی را به عنوان یک فاکتور حفاظتی در برابر استرس معرفی کرده اند.
بر طبق تحقیقات انجام شده کسانی که قادر به استفاده از مهارتهای هوش هیجانی خود نیستند، به احتمال زیاد برای مدیریت روحیه و خلق خود از روش های دیگری که اثر بخشی کمتری دارند، بهره می گیرند. یعنی آن ها نمی دانند در مقابل استرس و یا مشکلات روحی که برایشان اتفاق می افتد چگونه باید واکنش نشان دهند. این مشکل عدم بروز احساسات درست و به موقع و به روش درست آن ها را در مقابل مشکلاتی که در مقابل آن قرار می گیرند آسیب پذیر می کند. به همین دلیل احتمال دارد که افرادی که هوش هیجانی کمتری دارند دو برابر بیشتر از دیگران مضطرب، افسرده یا معتاد میشوند و یا درگیر افکار منفی شوند.
فردی که هوش هیجانی پایینی دارد در مدیریت هیجانات خود ناتوان است. به همین دلیل بیشتر از دیگران استرس و افسردگی را تجربه می کند. استرس، اضطراب و افسردگی دستگاه دفاعی بدن را تضعیف و متوقف میکنند و باعث آسیب پذیری در مقابل همه بیماریها از سرماخوردگی گرفته تا سرطان، میشوند. وقتی ذهن غرق در تنش، ناراحتی یا اضطراب است، به بدن پیام میرساند که از میزان مصرف انرژی برای مقابله با بیماری ها بکاهند. این کار باعث میشود تا آسیب پذیری در مقابل بیماری بیشتر شود.
طبق تحقیقات انجام شده مهارتهای هوش هیجانی، بازگشت به سلامتی را سرعت میبخشد. کسانی که بیمارند، ولی در طول مداوا روی مهارت های هوش هیجانی خودکار میکنند و آنها را رشد میدهند، از بسیاری از بیماریها، از جمله کشنده ترین بیماریها، زودتر رها میشوند. به نظر میرسد خود تنظیمی عاطفی، مربوط ترین جنبه هوش هیجانی به سلامت جسمی باشد افرادی که نمی توانند خشم خصومتشان را کنترل کنند مستعد بیماریهای قلبی هستند. از این رو میتوان نتیجه گرفت که هوش هیجانی بالا فاکتور حمایتی مهمی در برابر فشار روانی است.
هیوم روانشناس حوزه هوش هیجانی عقیده داشت تکانه های هیجانی و عاطفی همه اعمال را بر می انگیزد و عقل چیزی بیش از توجه به حقایق و ایجاد منابع ارجاعی درباره دنیای اطراف و اولویت دادن به دستوراتی که توسط هیجانات تعیین می شوند، نیست.
امروزه دیگر اصطلاح هوش هیجانی واژه ای نوظهور در ادبیات روانشناسی نیست. در واقع هوش هیجانی آخرین و جدیدترین تحول در زمینه فهم ارتباط میان تعقل و هیجان است.
از هوش هیجانی تعاریف گوناگونی در طی ظهور و بروز آن به عمل آمده است. هوش هیجانی از نظر روانشناسان این حوزه به نام مایر و سالووی نوعی از توانایی، که به عنوان ظرفیت ادراک، ابزار، شناخت، کاربرد و اداره هیجانات در خود و دیگران می باشد، تعریف شده است.
اما باید بدانیم کسی که در حوزه هوش هیجانی و ارتباط آن با محیط کار، کار کرده است دانشمندی به نام گلمن است. گلمن در سال 1995 هوش هیجانی را شامل توانایی هایی مثل برانگیختن خود، مقاومت در مواجهه شدن با ناکامی ها، کنترل تکانه ها و به تاخیر انداختن خوشی ها، تنظیم خلق خود، همدلی کردن و امیدوار بودن تعریف می کند. او همچنین هوش هیجانی را به عنوان ظرفیت بازشناسی احساسات خود و دیگران، برانگیختن خود و مدیریت صحیح هیجانات خود در روابط مختلف با سایر افراد تعریف می کند.
روانشناس معروف حوزه هوش هیجانی که امروزه از تست هایی که او ارائه داده است در سنجش هوش هیجانی کاندیداهای استخدام استفاده می شود، فردی به نام بار- ان است. طبق نظر بار- آن هوش هیجانی مجموعهای از ظرفیت غیر شناختی توانشها و مهارتهایی است که بر تواناییهای فرد برای موفقیت، کنار آمدن با مطالبات و فشارهای محیطی تاثیر میگذارد.
گاردنر نیز که روی انواع هوش مخصوصا سنجش هوش چند گانه در افراد بسیار معروف است، هوش هیجانی را توانایی فرد در شناسایی و ابزار هیجانها در خود و دیگران می داند. هوش هیجانی، مجموعهای از تواناییهایی است که کمک میکند در زندگی شخصی یا شغلی، با دیگران رابطهای دوستانه و مدارا گرایانه برقرار کنیم
در زیر به چند ویژگی هوش هیجانی به طور کلی اشاره می کنیم. اگر می خواهید از میزان هوش هیجانی خود به طور کلی اطلاع پیدا کنید حتما در تست هوش هیجانی با گزارش کامل شرکت کنید.
در محیطی با فرهنگ مختلط ایجاد یک فرهنگ جمعی، همگانی، سازمانی بر پایه هوش هیجانی خیلی مهم است. به عبارتی چون فرهنگ های گوناگون دارای قوانین و آداب متفاوتی هستند. این یک دست نبودن آداب و سنن موجب میشود که کارها به کندی پیش برود.
برای مثال اگر آدمی رفتار هدفمند داشته باشد گفتارش بر اساس اعتقاد و اعمالش بر پایه گفتارش صورت میگیرد. اما اگر رفتار او هدفمند نباشد نمیتواند در این شرایط فعالیت کند. این کار نیازمند یادگیری پذیرش فرهنگهای مختلف و احترام عملی به آنها بر پایه هوش هیجانی معطوف به حفظ کرامت انسان ها است. زیرا هوش هیجانی غیر هجومی است و وارد حریم «چراها» نمیشود.
بازگشت پذیری یک ویژگی مهم هوش هیجانی محسوب میشود و به معنی توانایی بازگشت به حالت اولیه پس از روبه رو شدن با یک مانع، مشکل، احساس یاس و ناامیدی، طرد، شکست یا خسارت است و به شرطی که حالت شور و اشتیاق و امیدواری اولیه کماکان پابر جا باشد.
سیبرت (2004) که مطالعات زیادی در زمینه بازگشت پذیری انجام داده است. یکی از خصوصیات مشخص برگشت پذیر بودن را داشتن «شخصیت چند ظرفیتی» می داند. لازمه داشتن چنین شخصیتی داشتن توانایی استفاده از تمام بخش های مغز است. هیجان ها همواره در نیمکره راست و اندیشه در نیمکره چپ قرار دارد. استفاده صحیح از هر دو نیمکره به هوش هیجانی کاربردی منجر میشود.
خوش بینی تسهیل کننده همه قابلیت های هوش هیجانی، افزایش دهنده عملکرد عالی و سوخت رسان موتور بهره وری است. خوش بینی متعادل در شرایطی مانند گفتگو، مذاکره، ارائه و برگزاری جلسات و متقاعد کردن، یکی از قابلیت های کارکردی زیر بنایی محسوب میشود.
جک بلاک روان شناس دانشگاه کالیفرنیا در برکلی انعطاف پذیری را جزء ویژگی هوش هیجانی دانسته و معتقد است هوش هیجانی همان «من منعطف» یا «بازگشت پذیر به خود» می باشند.
خوشبختانه موضوع هوش هیجانی، موضوعی است که بسیار می تواند برای ارتقاء بهداشت و سلامت جامعه مهم و اثر گذار باشد و خبر خوب اینکه با آموزش ارتقا می یابد و می توان از آن به عنوان عاملی مهم در بهبود روابط فردی و بین فردی و همچنین سلامت جسمی استفاده کرد. پنل ارزیابی سازمانی و گروهی سایت تست و تایپ این امکان را به سازمان ها می دهد که افراد را ارزیابی کنند و مهارت های هوش هیجانی مورد نیاز آن ها را گزارش نماید تا سازمان ها بتوانند با استفاده از آن اطلاعات مسیر رشد شخصی و مسیر تعالی سازمانی را برنامه ریزی کنند.