1402/04/23 9:18 PM - یک سال قبل
همه ما چنین تجربه ای را داشته ایم. لحظه ای که احساس خوبی داریم و آرام هستیم و ناگهان فردی در مورد چیزی بسیار ساده و روزمره صحبت می کند اما می خواهیم از آن جا فرار کنیم، داد بزنیم یا هر دوی این کارها را انجام دهیم!
احساس می کنید به علت ناراحت شدن از چیزی که ظاهرا بسیار بی اهمیت است، احمق هستید و در ذهنتان این سوال شکل می گیرد که چرا در چنین شرایطی احساسی ناراحتی می کنید؟ پاسخ این سوال به تیپ شخصیتی مایرز بریگز شما بستگی دارد.
همانطور که می دانید ام بی تی آی یک سیستم رده بندی است که به افراد کمک می کند شخصیت و نقاط قوت خود را بهتر بشناسند. هر کدام از 16 تیپ مایرز بریگز تمایل ها، حساسیت ها و نقاط ضعف مشخصی دارند که می تواند باعث شود در موقعیت های خاص احساس ناراحتی یا استرس کنند، در حالی که سایرین هیچ مشکلی با آن شرایط ندارند.
ما می خواهیم در این مطلب چنین موضوعی را بررسی کنیم. پس تا انتها همراه ما باشید. اما قبل از شروع اگر از تیپ شخصیتی خود مطمئن نیستید می توانید در تست ام بی تی آی تست و تایپ شرکت کرده و گزارش کامل آن را نیز دریافت کنید.
در ادامه این موضوع را برای هر 16 تیپ شخصیتی تست MBTI بررسی می کنیم.
به عنوان یک شخصیت INFJ، می دانید که نباید این موضوع اینقدر اذیتتان کند اما از احساس قرار گرفتن در اتاق با لامپ های روشن و فلورسنت تنفر دارید. ناگهان شدیدا متوجه تمام جزئیات اطراف خود می شوید و نمی توانید به آسانی تمرکزتان را حفظ کنید، چون جهان انگار دور سرتان می چرخد.
به عنوان فردی با کارکرد پست برون ریز حسی، دوست دارید اطرافتان از نظر بصری و صوتی، آرام و ساکت باشد. در حالت ایده آل در هر اتاقی قرار می گیرید، باید با گرمای آتش پر شده باشد و روی دیوارها قفسه های کتاب به چشم بخورد.
باید احساس کنید هر جایی که هستید، به نوعی می توانید به جایی آرام و ساکت پناه ببرید. خواه می خواهد یک گوشه دنج باشد که کسی از آن مطلع نباشد، یک مبل با یک پتوی پشمی و نرم که بتوانید زیر آن بروید یا اتاقی نیمه تاریک که در آن احساس خلوت کنید.
اما لامپ های پرنور فلورسنت به شما یاد آوری می کند که «در بین سایرین»، هستید، شما را عریان می بینند و این لامپ ها شما را بیش از حد تحریک می کنند.
برای شناخت بهتر چنین شخصیت هایی مطلب 24 نشانه که مشخص می کنند تیپ شخصیتی شما INFJ است، را بخوانید.
شما به عنوان شخصیت INTJ می دانید که گفتگوهای بی اهمیت روزانه و گپ زدن، بخشی ضروری از زندگی هستند. شما می دانید زمانی که با همکار یا همسایه خود احوال پرسی می کنید، باید در مورد روزشان سوال کنید و واقعا به حرف هایشان در مورد هوای مسخره یا اخبار تیم مورد علاقه شان گوش کنید.
اما به هر دلیلی، زمانی که می خواهید بگویید «هی! روزت چطور پیش میره؟» احساس خفگی می کنید. زمانی که اسیر گفتگویی در مورد آخرین شایعه ها می شوید یا چیزی که طرف مقابل برای ناهار خورده است، احساس می کنید که صبرتان کم کم دارد تمام می شود و جای آن را مشت گره کرده و خشم می گیرد.
همانطور که سعی می کنید پشت چهره خود احساسات واقعی تان را مخفی کنید، عرقی سرد تمام وجودتان را می گیرد. دوست ندارید یک فرد عوضی باشید. سعی می کنید که برای صحبت های همسایه تان در مورد تیم محبوبش دلیل خوبی پیدا کنید اما احساس می کنید چشمانتان حالت ترسناکی به خود گرفته است و همسایه، همکار یا رئیس تان با احتیاط از شما دارد دور می شود.
نگران نباشید! شما رباتی نیستید که ظرفیت پذیرش صحبت های روزمره و جزئی را ندارد. بلکه کارکرد شهودی درون ریزتان باید احساس کند که وقت آن است که کمی درگیر ایده ها و نظریه های بزرگتر از علاقه همسایه تان به تیم محبوبش، شود.
در چنین شرایطی بهتر است فردی را پیدا کنید که درگیر مشکلی است که باید حل شود یا دیدگاهی برای بحث دارد تا فورا روحیه تان عوض شود و بیشتر احساس آرامش کنید.
به عنوان یک شخصیت ISFP می دانید که «خوب بودن و مهربانی» در جهان اهمیت دارد و بخشندگی و درایت را باید مورد تحسین قرار داد. اما اکثر اوقات حس می کنید که افراد، چه آشنا یا دوستان نزدیکتان باشند، باید فقط به این علت خوب باشند که تحسین شوند.
برخی افراد پشت نقابی از صحبت در مورد چرندیات قابل قبول مخفی می شوند، در حالی که واقعا به حرف های خود باور ندارند یا برایشان مهم نیستند. حضور داشتن در کنار چنین افرادی شما را در حالتی از خشم قرار می دهد، چون از خودتان می پرسید آن ها واقعا چه کسی هستند؟
از چه باورهایی دفاع می کنند؟ برایشان چه چیزی ارزشمند است؟ اگر بتوانید از آنجا فاصله بگیرید و به افکار خود پناه ببرید مشکلی پیش نمی آید اما اگر مجبور به گفتگو با فردی شوید که به نظر می رسد در حال نقش بازی کردن است، احساس ناخوشایندی خواهید داشت و به خودتان می پیچید.
زمانی که اطراف کسانی باشید که بدانید می خواهند نقاط ضعف، نقص های خود را نشان دهند و افکار صادقانه ای در مورد موضوعات گوناگون داشته باشند، بیشتر احساس راحتی می کنید. شما نمی خواهید اطرافتان را یک مشت افراد شبیه به ربات بگیرد، کسانی که جملات مودبانه مشابهی را می گویند.
بلکه به افرادی علاقه دارید که حقیقت خود را نشان دهند، حتی اگر همیشه مورد پسند همه نباشد.
برخی افراد عاشق گفتگوهای صمیمانه هستند. فکر به این که چاه عمیق احساسات گشوده شود و محتویات آن به بیرون بریزد، شنیده و دیده شود، احساسی زیبا و آرامش بخش است.
اما برای شما به عنوان یک شخصیت ISTP، چنین موضوعی مانند وارد شدن به یک میدان مین است. یک حرکت اشتباه کافی است تا درگیر یک بحران احساسی نفس گیر شوید. در چنین شرایطی عرق سرد به چهره تان می نشیند، ضربان قلبتان اوج می گیرد و سریعا تلاش می کنید برای فرار از چنین موقعیتی یک نقشه خوب بکشید.
بدون تردید شما هم احساسات عمیقی دارید. اما بیان فوری آن ها، بدون این که بدانید کدام احساسات قرار است تحریک شوند، می تواند برایتان مانند یک شکنجه آهسته باشد.
اما متاسفانه چنین گفتگوهایی شکل می گیرد و حتی بخش بزرگ و لازمی از یک رابطه سالم هستند. پس باید چه کار کنید؟ در جواب باید بگوییم آهسته پیش بروید.
اینطور احساس نکنید که مجبور هستید تمام افکار و احساساتی را که در لحظه به ذهنتان خطور پیدا می کنند، با طرف مقابل در میان بگذارید. تمرکز خود را روی گوش دادن فعالانه بگذارید. چون اغلب افرادی که احساسات خود را مطرح می کنند، می خواهند که طرف مقابل واقعا بیشتر به حرف هایشان گوش کند تا نظر خود را بگوید.
چیزی را که شنیده اید، تکرار کنید تا مطمئن شوید حرف طرف مقابل را کاملا درک کرده اید (چنین رفتاری همچنین باعث می شود که او احساس کند واقعا شنیده شده است).
به یاد داشته باشید که احساساتتان اهمیت دارد و حتی اگر صحبت در موردشان سخت است، می تواند به شما کمک کند با شریک زندگی، دوست یا عضو خانواده خود ارتباط نزدیکتری داشته باشید.
برخی افراد از این که کسی به خانه آن ها بیاید و اطراف را تمیز کند، به چیزهای مختلف نظم ببخشد و به نوعی فضای زندگی آن ها را جذاب تر و تمیزتر کند، لذت می برند.
اما متاسفانه شخصیت ISFJ در حالت عادی جزو این افراد قرار نمی گیرد! برای چنین شخصیتی زمانی که فردی به خانه و می آید و بدون ابتدا سوال کردن شروع به تمیز کردن، نظم بخشیدن مجدد به چیزهای مختلف یا حتی انجام تغییرات می کند، ناراحت کننده و حتی استرس آفرین می تواند باشد.
شما دوست دارید جایی داشته باشید که در آن احساس امنیت کنید. شما جای خاصی برای هر چیز دارید و به دلیل مشخصی آن جا را انتخاب کرده اید، حتی اگر سایرین متوجه آن نباشند. از طرفی اگر محیط شما شلوغ باشد و جایی برای چیزهای مختلف نداشته باشید، دوست دارید شخصا به این موضوع رسیدگی کنید.
این موضوع که فردی به وسایل شما سرک بکشد، انگار کشوی لباس زیر شما را باز کرده است. با آن که چنین کاری از نظر برخی افراد مفید و کمک کننده است اما اغلب برای شما حس تجاوز و تهاجم به حریمتان دارد.
در چنین شرایطی است که هنر تعیین حد و حدود معنا پیدا می کند. مشخص کردن مرزها می تواند بدجنسی یا ناراحت کننده به نظر برسد اما اگر این کار را با خنده و خونگرمی انجام دهید (که معمولا برایتان سخت نیست)، به دیگران اطلاع می دهید چه زمانی اشکالی ندارد و مفید است که به خانه شما بیایند و چه زمانی اینطور نیست.
هرچه در تعیین این مرزها راحت تر عمل کنید، در خانه خود احساس استرس کمتری خواهید کرد. توصیه می کنیم برای شناخت بهتر خود مطلب 24 نشانه که مشخص می کنند تیپ شخصیتی شما ISFJ است، را نیز مطالعه کنید.
افراد زیادی عاشق غافلگیر کردن هستند. آن ها یکنواختی را به هم می زنند، هیجان را افزایش می دهند و به زندگی تنوع و طعم می بخشند. مگر این که جزو شخصیت ISTJ قرار گیرند. منظور ما نیست این تیپ شخصیتی از غافلگیری تنفر دارد، چون شنیدن خبر برنده شدن در لاتاری یا صبحانه خوردن در رختخواب، یک غافلگیری خوشایند است.
اما اکثر اوقات، غافلگیر شدن برای تیپ های شخصیتی ISTJ ناراحت کننده و حتی استرس آفرین است. دلیل آن ساده است: آن ها بندگان عادت هستند. آن ها دوست دارند برای روز خود یک روتین و برنامه داشته باشند. یعنی بدانند انتظار چه چیزی را باید بکشند تا آزادی ذهنی داشته باشند.
زمانی که دنیای بیرون منظم و ساختارمند است، دنیای درون آزاد است تا بگردد، خلق کند و بیاندیشد. اما زمانی که دنیای بیرون آشفته و غیرقابل پیشبینی است، مانند زمانی که غافلگیری رخ می دهد، برای یک ISTJ سخت است که خود را با آن وفق دهد و آرام باقی بماند.
این موضوع به ویژه در مورد مهمانی های غافلگیرکننده صدق پیدا می کند. تعریف یک ISTJ از جهنم احتمالا زمانی است که با یک انتظار قبلی برای آرامش به خانه می آید و در عوض آن با جمعیت بزرگی روبرو می شود که از دل تاریکی و با کلی هیاهو و فریاد، بیرون می پرد تا او را غافلگیر کند.
به عنوان یک شخصیت INFP، به تلاش زیادی نیاز دارید تا افکار، نظرها و تجربه های خود را بیان کنید و حتی این بین ممکن است احساس آسیب پذیری کنید. شما یک درونگرا هستید که احساسات بسیار عمیقی دارید و اغلب زمان ابراز عواطف خود بسیار گارد می گیرید.
از طرفی زمانی که در نهایت افکار یا احساسات خود را بیان می کنید، جملات ساده و خلاصه شما را فراری می دهد. بنابراین زمانی که روح و قلب خود را برای کسی بازی می کنید و او می گوید «آره، چه خوب» یا واکنش مختصر دیگری نشان می دهد، فورا احساس می کنید دوست دارید یک گودال حفر کرده و خود را در آن دفن کنید.
شما خود را آماده کرده اید، توانتان را جمع کرده اید و با این اعتقاد که باید خودتان را ابراز کنید، کنار آمده اید و این پاسخ و واکنشی بوده که نصیبتان شده است؟
زمانی که سایرین با شما موافق نیستند، اهمیتی نشان نمی دهید و در واقع چنین مواقعی است که گفتگوهای جالبی شکل می گیرند. فقط موضوع این است که زمانی که واقعا خود را ابراز می کنید، دوست دارید احساس کنید شنیده شده اید که به عنوان یک درونگرا چنین اتفاقی زیاد نمی افتد.
زمانی که احساس می کنید احساساتتان جدی گرفته نمی شود یا مورد احترام قرار نمی گیرد، بیشترین احساس ناراحتی و استرس دارید. زمانی که در مورد احساسات خود بسیار توضیح می دهید و شنونده در پاسخ دو یا سه کلمه فقط می گوید، ناراحت می شوید.
اما باید به یاد داشته باشید که حتی اگر این پاسخی نبوده است که به آن امید داشته اید، افکار شما همچنان اهمیت دارند و صحبت در مورد آن ها شجاعانه بوده است. روی لبان خود مهر خاموشی نزنید.
افکارتان را به دفعات در جاهای مختلف بیان کنید تا متوجه افرادی شوید که با قلب و ذهنی باز به آن ها گوش می کنند. اگر کسی را ندارید که با او احساسات خود را در میان بگذارید، آن ها را روی کاغذ بیاورید. نوشتن می تواند زمانی که احساس آشفتگی می کنید، به شما آرامش دهد.
به کمک مطلب 24 نشانه که مشخص می کنند تیپ شخصیتی شما INFP است، خود را بهتر بشناسید.
