چرا افزایش هوش هیجانی برای برخی افراد خیلی سخت است؟

1403/12/03 10:09 PM - 18 ساعت قبل


تا حالا فکر کرده اید که چرا برخی افراد هوش هیجانی بیشتری در مقایسه با سایرین دارند؟ یا چرا به نظر می رسد که عده ای اصلا چنین هوشی را ندارند؟ حقیقت ماجرا این است که بیشتر ما توانایی بهبود هوش عاطفی (EQ) خود را داریم و چند استثناء در این زمینه تحت تاثیر اختلال های شخصیتی مختلف قرار می گیرند.

اما حتی افراد بدون چالش های سلامت روان ممکن است در افزایش هوش هیجانی خود مشکل داشته باشند. چون رویدادهای زندگی مانند اینکه چطور هنگام تربیت شدن یاد گرفته ایم احساسات خود را بروز دهیم، فرسودگی و استرس بر اینکه چطور حالت عاطفی خود را مدیریت می کنیم، اثر می گذارد.

اما آیا تیپ شخصیتی مایرز بریگز یا MBTI شما در سختی یا سهولت کسب هوش عاطفی بالاتر نقش دارد؟ پاسخ بله است، اما نه به شکلی که ممکن است فکر کنید.تیپ شخصیتی شما سطح EQ شما را مشخص نمی کند، اما در اینکه چطور این هوش را در طول زندگی خود توسعه دهید یا ندهید، نقش دارد. در این مقاله به این موضوع رسیدگی خواهیم کرد. پس همراهمان بمانید.

قبل از شروع اگر از تیپ شخصیتی خود مطمئن نیستید، می توانید در تست ام بی تی آی تست و تایپ شرکت کرده و گزارش کامل آن را نیز دریافت کنید. همچنین با شرکت در تست هوش هیجانی برادبری و گریوز، خود را محک بزنید.

تیپ شخصیتی شاخص خوبی برای اندازه گیری هوش عاطفی کلی نیست

اجازه دهید در ابتدا بگوییم اصلا هوش عاطفی یا EQ چیست. هوش عاطفی یا هیجانی، در واقع نشان می دهد شما چقدر خوب می توانید احساسات خود را مدیریت کرده و ابراز کنید. 5 عامل هوش هیجانی عبارتند از خودآگاهی، آگاهی اجتماعی، همدلی، کنترل خود و سلامت احساسی.

از طرفی با آنکه تحقیقاتی درباره این موضوع انجام شده است، هیچ ارتباط ثابت شده ای بین تیپ شخصیتی و سطح هوش هیجانی یک نفر وجود ندارد. اما می توانیم رابطه ای را بین ویژگی های شخصیتی مشخص و عوامل فردی EQ مشاهده کنیم.

مثلا یک نفر ممکن است استدلال کند که شخصی با ترجیحات احساسی در سیستم 16 تیپی MBTI هوش هیجانی بالاتری دارد، اما اینقدر زود نتیجه گیری نکنید! تیپ های احساسی ممکن است امتیاز بالاتری از نظر همدلی بگیرند، اما تیپ های تفکری گاهی راحت تر می توانند احساسات خود را کنترل کنند.

از طرفی ممکن است این تصور وجود داشته باشد که برونگرایان EQ بالاتری دارند، چون بیشتر ابراز می کنند و اجتماعی تر هستند. اما با آنکه این شخصیت ها امتیاز بیشتری ممکن است در بخش آگاهی اجتماعی بگیرند، درونگرایان در یکی دیگر از 5 عامل هوش هیجانی یعنی خودآگاهی درخشان ظاهر می شوند.

بنابراین با آنکه یک ویژگی شخصیتی ممکن است در یک زمینه از EQ به کمک بیاید، ویژگی دیگر ممکن است برای یک عامل متفاوت مدل کلی EQ مهم تر باشد. متوجه منظور ما هستید؟ بنابراین بهتر است بگوییم که نظریه 16 تیپی شخصیت سطح EQ کلی افراد را اندازه نمی گیرد و تقریبا همه پتانسیل توسعه هوش هیجانی و بهبود آن را با تمرین دارند.

توصیه می کنیم نگاهی نیز به مقاله اهمیت هوش هیجانی در مدیران بیاندازید.

پس نقش تیپ شخصیتی در هوش عاطفی چیست؟

با آنکه تیپ شما هوش هیجانی شما را مشخص نمی کند، نقاط قوت تیپتان ممکن است سرنخ هایی بدهد که برای افزایش هوش هیجانی به شکلی که زندگی رضایت بخشی داشته باشید، باید روی چه چیزهایی کار کنید. این نقشی است که تیپ در رشد EQ ایفا می کند.

هیچ فرمول محک زده شده و اثبات شده ای برای بهبود هوش هیجانی وجود ندارد، چون افراد با یکدیگر فرق دارند. گرچه، با تحقیق درباره تیپ خود می توانید نشان دهید کدام جنبه های EQ به صورت ذاتی در شما قدرتمندتر است و کدام یک نیست. سپس شما می توانید با کار روی عوامل هوش هیجانی که بیشتر از همه شما را به چالش بکشند، شخصیت خود را توسعه دهید و تعادل به وجود آورید که در نهایت سطح کلی EQ شما را بهبود خواهد بخشید.

مثلا، یک تیپ برونگرا تفکری ممکن است عملکرد خوبی در آگاهی اجتماعی داشته باشد، اما عملکرد نه چندان زیاد در بخش خودآگاهی. آگاهی از این موضوع به این شخصیت ها کمک می کند زمان برخورد با چالش ها تمرکزشان را بر درک خود بگذارند.

این بینش به این افراد کمک می کند ساده تر EQ خود را افزایش دهند و هدایت کننده آن ها به سمت یک زندگی رضایت بخش و آرامش بخش تر است. تقریبا همه با داشتن انگیزه صحیح می توانند پیشرفت کنند. در ادامه به هر ویژگی شخصیتی و نقاط کور احتمالی هوش هیجانی نگاهی می اندازیم.

حسی و شهودی درون ریز

کارکردهای ادراکی حسی و شهودی زمانی که درون ریز باشند، بیشترین ارتباط نزدیک را با ویژگی خودآگاهی EQ دارند. به این علت که تمرکز این دو کارکرد بر دنیای درون احساسات، نقاط قوت، نقاط ضعف و تمایل های شما است.

بنابراین مثلا کسانی که کارکرد شهودی درون ریز (Ni) را ترجیح می دهند، عاشق غرق شدن در چیزی هستند که آن ها را به هیجان می آورد، به ایده های انتزاعی درباره اینکه چه کسی هستند و بیشتر از همه برای چه چیزهایی ارزش قائل می شوند، فکر می کنند. افراد با تیپ شخصیتی INFJ و تیپ INTJ از کارکرد شهودی درون ریز به عنوان کارکرد شناختی غالب خود استفاده می کنند.

افرادی که کارکرد حسی درون ریز (Si) را ترجیح می دهند، تمرکز خود را بر آنچه که درونشان تجربه می کنند می گذارند و از خاطرات و سابقه خود به عنوان یک نقطه مرجع برای درک خود فعلیشان استفاده می کنند. افراد با تیپ شخصیتی ISTJ و تیپ ISFJ از کارکرد حسی درون ریز به عنوان کارکرد شناختی غالب خود استفاده می کنند.

یک نقطه کور احتمالی برای شهودی های درون ریز و حسی های درون ریز، آگاهی اجتماعی است. اگر کاربر کارکرد Ni یا Si هستید، به این توجه کنید که چقدر خوب احساسات سایرین را متوجه می شوید. می توانید حالت چهره و زبان بدن آن ها را با دقت متوجه شوید و احساساتشان را درک کنید؟ اگر این موضوع برایتان چالش برانگیز است، برای بهبود هوش هیجانی خود این مهارت را افزایش دهید.

برای درک بهتر اهمیت هوش هیجانی، مقاله هوش هیجانی و سلامت کارکنان را بخوانید.

تفکری و احساسی درون ریز

کارکردهای قضاوتی احساسی و تفکری زمانی که درون ریز باشند، بیشتر از همه ارتباط نزدیکی با کنترل احساسات دارند. به این علت که تمرکز این دو کارکرد بر دنیای درون قضاوت هایی است که درباره نحوه مدیریت و ابراز احساسات خود می کنید.

افرادی که کارکرد تفکری درون ریز (Ti) را ترجیح می دهند، درباره این تصمیم می گیرند که بر اساس آنچه از نظرشان منطقی است، چطور احساسات خود را مدیریت کرده و خودشان را ابراز کنند. افراد با تیپ شخصیتی INTP و تیپ ISTP از کارکرد تفکری درون ریز به عنوان کارکرد شناختی غالب خود استفاده می کنند.

افرادی که کارکرد احساسی درون ریز (Fi) را ترجیح می دهند از قطب نمای درون خود برای تصمیم گیری درباره نحوه احساسات خود بر اساس ارزش هایی که برایشان عزیز است، استفاده می کنند. افراد با تیپ شخصیتی INFP و شخصیت ISFP از کارکرد احساسی درون ریز به عنوان کارکرد شناختی غالب خود استفاده می کنند.

یک نقطه کور برای کارکردهای احساسی و تفکری درون ریز ممکن است همدلی باشد. اگر کاربر Fi یا Ti هستید، به این توجه کنید که چقدر خوب می توانید به صورت درونی با احساسات و تجربه های سایرین ارتباط برقرار کنید. آیا نسبت به سایرین احساسات دارید و آن را نشان می دهید و برای عواطف آن ها اهمیت قائل می شوید؟ اگر مطمئن نیستید، سعی کنید با تمرین، توجه خود به سایرین را در سطح عمیق تری نشان دهید.

حسی و شهودی برون ریز

کارکردهای ادراکی حسی و شهودی زمانی که برون ریز باشند، بیشتر از همه نزدیک به ویژگی های همدلی هوش هیجانی قرار می گیرند. به این علت که تمرکز این دو کارکرد بر دنیای بیرون و درک عواطف است و اینکه سایرین چطور آن را ابراز می کنند.

کسانی که کارکرد حسی برون ریز (Se) را ترجیح می دهند، مهارت بالایی در توجه به سایرین دارند و می توانند حالت عاطفی دیگران را بفهمند و اینکه چطور احساسات آن ها بیان می شوند. افراد با تیپ شخصیتی ESTP و تیپ ESFP از کارکرد حسی برون ریز به عنوان کارکرد شناختی غالب خود استفاده می کنند.

کسانی که کارکرد شهودی برون ریز (Ne) را ترجیح می دهند، دست خودشان نیست اما الگوها و تغییرات ظریف در رفتار سایرین را می بینند که احساساتی را که آن ها ممکن است بیان کنند یا نکنند، متوجه می شوند. تیپ شخصیتی ENTP و تیپ ENFP از کارکرد شهودی برون ریز به عنوان کارکرد شناختی غالب خود استفاده می کنند.

یک نقطه کور احتمالی برای افراد حسی و شهودی برون ریز کنترل احساسات است. اگر کاربر کارکرد Se یا Ne هستید، به این توجه کنید که چقدر خوب می توانید احساسات خود را کنترل کنید. آیا احساسات سایرین را به شکلی جذب می کنید که شما را آشفته می کند؟ اگر اینطور است، بر بهبود شناسایی احساسات خود و مدیریت آن ها به جای احساسات سایرین کار کنید.

احساسی و تفکری برون ریز

کارکردهای قضاوتی احساسی و تفکری زمانی که برون ریز باشند، بیشترین ارتباط نزدیک را با آگاهی اجتماعی دارند. به این علت که تمرکز این دو کارکرد بر دنیای بیرون سرنخ های اجتماعی، برقراری ارتباط و همکاری با سایرین است.

کسانی که کارکرد تفکری برون ریز (Te) را ترجیح می دهند، قدرت بالایی در برقراری ارتباط دارند و از منطق برای تصمیم گیری درباره بهترین راه برای نزدیک شدن برای تعامل با سایرین در محیط ها و موقعیت های اجتماعی استفاده می کنند. افراد با تیپ شخصیتی INTJ و تیپ ESTJ از کارکرد تفکری برون ریز به عنوان کارکرد شناختی غالب خود استفاده می کنند.

کسانی که کارکرد احساسی برون ریز (Fe) را ترجیح می دهند نسبت به اینکه سایرین چطور احساسات را مدیریت و ابراز می کنند حساس هستند و اغلب به شکل عمیقی با آن ها ارتباط برقرار می کنند. افراد با تیپ شخصیتی ENFJ و شخصیت ESFJ از کارکرد احساسی برون ریز به عنوان کارکرد شناختی غالب خود استفاده می کنند.

یک نقطه کور احتمالی برای احساسی ها و تفکری های برون ریز خودآگاهی است. اگر یک کاربر کارکرد Te یا Fe هستید، به این توجه کنید که چقدر خوب خودتان را درک می کنید. آیا درباره اینکه چرا بعضی از کارها را انجام می دهید، ارزش ها و آنچه به شما انگیزه می بخشد، می اندیشید؟ اگر پاسخ منفی است، به کمک تست های شخصیت های شناسی تیپ، نقاط قوت و ضعف خود و تمام چیزهایی که شما را به وجد می آورند، بشناسید.

سخن نهایی

تمام توضیحاتی که در بالا دادیم در چیزی خلاصه می شود که از همان ابتدا می دانیم. هر زمان که تقریبا هرچیزی در درون شما از حالت تعادل خارج شود، به دنبال آن دردسر می آید. این حقیقت برای شخصیت و هوش هیجانی نیز صادق است.

یک راه موثر برای رسیدن به تعادل این است که غیرترجیحات (نقاط کور) خود را همراه با ترجیحاتتان (استعدادهای ذاتی) توسعه دهید. زمانی که این دو در تعادل باشند، عامل پنجم هوش هیجانی یعنی سلامت عاطفی شما و امتیاز کلی سلامت احساسی شما بهتر خواهد شد و زندگی سالم تر و شادتری خواهید داشت. برای شروع می توانید در تست هوش هیجانی بار ان شرکت کنید و خود را بسنجید.


mbti (ام بی تی آی) شخصیت شناسی توسعه فردی خودشناسی


برای ثبت نظر بایستی ابتدا وارد شوید.