1404/03/26 10:33 AM - 10 ساعت قبل
با آنکه اینطور به نظر می رسد که دو تیپ شخصیتی با یک ترجیح متفاوت مشابه باشند، تفاوت بین آن ها ممکن است فراوان باشد. بررسی دو تیپ مشابه ممکن است به شما کمک کند متوجه شوید شباهت هایی که در نگاه اول مهم به نظر می رسیدند، آنقدر برخلاف تصورتان عمیق نیستند. دو تیپ ISFJ و تیپ INFJ مهر تاییدی بر این ادعا می زنند. دو تیپ شخصیتی مایرز بریگز که وجه اشتراک های فروانی دارند اما زمانی که به جزئیات خصوصیاتشان دقت کنیم، متفاوت هستند.
هر دو شخصیت ISFJ و INFJ جزو تیپ های مهربان قرار می گیرند و قدرت همدلی بالایی دارند. از طرفی با آنکه ممکن است آن ها را شخصیت های درونگرا بنامید، تفاوت های بینشان باعث می شوند که به راحتی بتوانید آن ها را از یکدیگر تشخیص دهید. در این مقاله این تفاوت ها را توضیح می دهیم. پس همراهمان بمانید. قبل از شروع اگر از تیپ شخصیتی خود مطمئن نیستید، می توانید در تست ام بی تی آی تست و تایپ شرکت کرده و گزارش کامل آن را نیز دریافت کنید.
زمانی که بحث نحوه پردازش افکار پیش می آید، دو تیپ ISFJ و INFJ کاملا با یکدیگر فرق دارند. ترجیحات «حس گرایی» و «شهود» آن ها باعث می شود این دو تیپ سیستم MBTI به شکلی متفاوتی اطلاعات را پردازش کنند.
اما با بررسی ترجیحات مشابه آن ها متوجه خواهید شد که هر دو جزو تیپ های درونگرا، احساسی و قضاوتی قرار می گیرند. گرچه چون شخصیت ISFJ یک تیپ حسی است، زمان تحلیل اطلاعات بیشتر بر جزئیات ملموس و حقایق تمرکز خواهد کرد. در همین حین ترجیح شهودی تیپ INFJ به این معناست که طبق ایده ها و مفاهیم در زندگی پیش می رود و زمانی که حس کند جزئیات منطق در الگوی موردنظرش جای نمی گیرند، آن را کنار می گذارد.
این ترجیح شهودی در برابر حس گرایی، بر بسیاری از جنبه های مختلف زندگی یک نفر اثر می گذارند خواه دریافت اطلاعات درباره فرد جدیدی باشد که با او دیدار می کند، درک افکار و خواسته های دیگران یا یادگیری اطلاعات از طریق یک دوره یا رویداد آموزشی حرفه ای.
برای شناخت بیشتر تیپ های INFJ مقاله زیر را مطالعه کنید:
یکی از مهم ترین تفاوت ها بین دو شخصیت ISFJ و INFJ ریشه در کارکردهای شناختی غالب آن ها دارد. یعنی حسی درون ریز (Si) برای تیپ ISFJ و شهودی درون ریز (Ni) برای شخصیت INFJ. با آنکه هر دو تیپ درونگرا، منظم و فوق العاده متعهد به ارزش های خود هستند، شیوه دریافت و پردازش اطلاعات بین آن ها تفاوت بارزی دارد. از طرفی این تفاوت دیدگاه ها، اولویت ها و حتی حس هدفمندی این افراد را شکل می دهد.
کارکرد حسی درون ریز که کارکرد غالب تیپ ISFJ است، به تجربه های گذشته و واقعیت ملموس توجه می کند. شخصیت های ISFJ دقت بالایی به دنیای اطراف خود دارند، به نحوی که اغلب با دقت بسیار فراوان جزئیات ریز، روتین ها و درس های یادگرفته شده را به یاد می آورند.
دنیای درون آن ها بر اساس بنیاد محکم حافظه، سوابق و شاخص های عینی ساخته شده است. چنین چیزی باعث می شود که این شخصیت ها فوق العاده قابل اعتماد، عملگرا و ماهر در حفظ ثبات برای خود و دیگران باشند.
در مقابل، کارکرد غالب تیپ INFJ یعنی شهودی درون ریز، تمرکز بر آنچه می تواند باشد دارد، نه آنچه که بوده است. INFJها به جای حقایق محض به بینش ها و برداشت های شخصی تکیه می کنند. آن ها فقط آنچه را که رخ می دهد متوجه نمی شوند، بلکه معنا، جهت حرکت و ارتباط میان ایده های ظاهرا نامرتبط را تفسیر می کنند. دنیای درون آن ها غنی از احتمال ها، پیش بینی ها و فرایند معناسازی است که اغلب باعث می شود تفکر کلی نگر و بینش عمیق فردی داشته باشند.
زمانی که شخصیت ISFJ به شرایط خاصی می نگرد و به یاد می آورد که در گذشته اوضاع چطور پیش رفته است، از چنین دانشی برای تصمیم گیری درباره حرکت بعدی خود استفاده می کند. در حالیکه شخصیت INFJ بیشتر احتمال دارد تغییرات ظریف را متوجه شود و احساس کند که شرایط در درازمدت چطور پیش خواهند رفت.
تیپ های ISFJ در محیط های آشنا شکوفا می شوند، یعنی در جاهایی که بتوانند از تجربه های عمیق گذشته خود استفاده کنند. در حالیکه شرایط پیچیده، مبهم و چالش رمزگشایی چیزی که مخفی است، به شخصیت های INFJ انرژی می دهد.
معنای این جملات این است که ISFJها اغلب بیشتر به گذشته و حال دقت دارند، در حالیکه INFJها تمرکز خود را بیشتر بر آینده می گذارند. ممکن است در زندگی روزمره متوجه شوید که تیپ ISFJ به آرامی امور اجرایی و عملی یک پروژه را مدیریت می کند و مطمئن می شود که هیچ چیزی از قلم نمی افتد. در حالیکه تیپ INFJ مسیری کلی را ترسیم می کند و به معنای عمیق تر آن می اندیشد. شخصیت ISFJ دنبال امنیت و هماهنگی از طریق اطمینان پذیری است، شخصیت INFJ از طریق بینش در جستجوی آن است.
برای شناخت بیشتر تیپ های ISFJ، مقاله زیر را بخوانید:
هر دو تیپ ISFJ و INFJ برای انجام کار معنادار و خدمتگذاری به سایرین ارزش قائل می شوند، اما رویکرد آن ها نسبت به دنیای کار و شغلشان بسیار متفاوت است. تیپ ISFJ تمایل دارد با برآورده سازی انتظارها، پیروی از رویه ها و شناخته شدن به علت اطمینان پذیری خود احساس رضایت کند.
این شخصیت ها برای انجام کاری که درست است افتخار می کنند و اغلب موفقیت را معادل تکمیل وظایف خود و کسب احترام رئیس و همکاران خود می دانند. شخصیت های ISFJ وفادار و سخت کوش هستند و اغلب اگر احساس ارزشمندی و مورد تایید قرار گرفتن کنند، در شغل خود می مانند. حتی اگر این شغل در راستای اشتیاق های عمیق تر آن ها نباشد.
اما چون این افراد برای ثبات، هماهنگی و تایید خارجی ارزش قائل می شوند، ممکن است از تعقیب رویاهای دیگر دست بکشند تا زمانی که آن رویاها کاربردی به نظر برسند و به خوبی در برنامه شان برای زندگی جا بگیرند.
در مقابل INFJ بیشتر تحت تاثیر هماهنگی همه چیز با ارزش های درونیشان قرار دارد تا تایید خارجی. با آنکه این شخصیت ها نیز می خواهند توانمند دیده شده و تحسین شوند، بعید است اگر شغلی در تضاد با ارزش های محوریشان باشد یا ارتباط احساسی با آن برقرار نکنند، به آن ادامه بدهند.
از نظر تیپ INFJ معنا فقط چیزی که داشتن آن خوب باشد نیست، بلکه یک موضوع غیرقابل بحث است. اگر شغلی سطحی به نظر برسد یا با رویای درازمدت این افراد هماهنگ نباشد، به احتمال خیلی زیاد دنبال یک مسیر جدید می گردند. حتی اگر معنای آن قبول ریسک یا رفتن به دل ناشناخته ها باشد. تیپ INFJ در مقابل شخصیت ISFJ معمولا با تغییر و ریسک راحت تر است، به خصوص زمانی که آن ها را به سمت هدفشان نزدیک تر کند.
به طور خلاصه، ISFJها اگر احساس امنیت کنند و مورد تحسین قرار بگیرند، تمایل دارند در مسیر بمانند. در حالیکه INFJها بیشتر احتمال دارد در جستجوی رضایت عمیق تر تغییر مسیر بدهند، حتی اگر تغییر ناخوشایند باشد.
شخصیت های INFJ را به کمک مقاله زیر بیشتر بشناسید:
ممکن است جای تعجب نداشته باشد که تیپ INFJ که به واسطه خلاقیت و روشن فکری خود شناخته می شود، در مقایسه با تیپ ISFJ خلاق تر باشد. اما دلیل این تفاوت چیست؟ مجددا علت آن به ترکیب ترجیحات این دو تیپ بر می گردد.
هر دو عمیقا متفکر و خیال پرداز هستند اما در نحوه بروز خلاقیتشان اغلب اولویت های متفاوتی را نشان می دهند. به عنوان یک قانون، ترجیح شهودی در مقایسه با تیپ های حس گرا خلاقیت بیشتری را به نمایش می گذارد، اما معنای آن خلاق نبودن تیپ ISFJ نیست (آن ها اغلب خلاق هستند).
احتمالا هر دو تیپ را در فروشگاه های لوازم هنری پیدا می کنید. تفاوت در میزان تولید آثار و نوع هنری است که هر یک خلق می کنند. شخصیت INFJ از ورود به دنیای هر هنری نمی ترسد و آماده است که بدون توجه به شکست، خود را درگیر کند و یاد بگیرد.
این افراد همچنین از تفکر خارج از چارچوب استفاده می کنند، چون ذات شهودیشان باعث می شود که بیشتر از مفاهیم انتزاعی استقبال کنند. INFJها به جای استفاده از آنچه قبلا انجام شده است، از خلق مسیرهای جدید و بررسی مضامین کلی لذت می برند.
خلاقیت این شخصیت ها اغلب نمادین و چند لایه است، خواه یک رمان بنویسند، یک نقاشی پرتره بکشند یا یک برنامه استراتژیک بریزند، معمولا در آثار خود معانی عمیق تری را به کار می گیرند. شغل های خلاقیت محور برای این افراد عبارتند از نویسندگی، فیلم نامه نویسی، تراپیست، لایف کوچ، استراتژیست برند، کپی رایتر و ترانه سرا.
اما افراد با تیپ ISFJ ممکن است بیشتر از قوانین پیروی کنند و بر اساس آنچه که می دانند می توانند به آن دست یابند و آنچه احساس می کنند برای خودشان و سایرین مفید است، چیزی خلق کنند. ISFJها خالقان واقع گرا و جزئی نگر هستند که از خاطرات شخصی، آیین ها و تجربه های واقعی در زندگی الهام می گیرند.
خلاقیت آن ها در کارهای ملموس و عملی نمایان می شود، مانند ساخت فضاهای زیبا، انتخاب با دقت هدایا و بهبود فرایندها. ISFJها در استفاده معنادار از مواد آشنا، افزودن گرما، راحتی و توجه به هر چیزی که می سازند، مهارت دارند. حرفه های خلاقیت محور برای این شخصیت ها عبارتند از طراحی داخلی، تصویرگر کتاب کودکان، عکاس، برنامه ریز رویدادها، صنایع دستی و شیرینی پزی.
به طور کلی تیپ های INFJ خیال پردازان آینده نگری هستند که از نمادهای درونی و احتمال های آینده الهام می گیرند. در حالیکه تیپ های ISFJ صنعت گران واقع گرایی هستند که به زیبایی، کاربردپذیری و تاثیر احساسی در لحظه توجه می کنند.
به کمک مقاله زیر از تیپ های ISFJ در تیم خود مفیدتر استفاده کنید:
شخصیت های INFJ و ISFJ در بحث حل مشکلات مسیرهای کاملا متفاوتی را در پیش می گیرند که هر دو به خودی خود موثر هستند، اما عملکرد آن ها بر اساس یک قطب نمای درونی بسیار متفاوت است.
شخصیت ISFJ مشکلات را با دیدگاه منطقی خود و با تکیه بر کارکرد حسی درون ریز خود حل می کند. کارکردی که به او کمک می کند به تجربه های گذشته و روش های اثبات شده برای حل یک مشکل، نگاهی بیاندازد.
این متفکران جزئی نگر که همه چیز را مرحله به مرحله پیش می برند، دوست دارند با حقایق موجود روبرو شوند. آن ها بسیار مسئولیت پذیر و عمل گرا هستند و اغلب مشکلات را با ایجاد ساختار، حفظ ثبات و تلاش آرام در پشت صحنه برای برگرداندن نظم، رفع می کنند. این تیپ ها راه حل های آزموده شده را ترجیح می دهند و اغلب بر آنچه برای افراد درگیر بهترین نتیجه را دارد، تمرکز می کنند.
ISFJها زمان حل مشکلات ممکن است بگویند:
رویکرد INFJها در برخورد با مشکلات با کمک گرفتن از کارکرد شهودی درون ریزشان است. یعنی اغلب برای درک معنای عمیق تر مشکل یا الگوهای مخفی، به بیرون نگاه می کنند. آن ها متفکران کلی نگر هستند که می خواهند قبل از تصمیم گیری درباره نحوه رفع یک مشکل، علت وجود آن را متوجه شوند.
شخصیت های INFJ اغلب به احساس باطنی یا بینش ناگهانی خود اعتماد می کنند و ممکن است قبل از اینکه دست به عمل بزنند، برای پردازش درونی همه چیز به زمان نیاز داشته باشند. این افراد کمتر به اصلاح جزئی مشکل علاقه دارند و بیشتر به راه حل های درازمدت توجه می کنند.
INFJها زمان حل مشکلات ممکن است بگویند:
با توجه به اینکه تیپ های INFJ ایده آلیست هستند، شیوه رفع مشکل آن ها انعطاف پذیر و خلاقانه است. اما خلاقیت همیشه سریع ترین راه حل نیست. در مقابل، تیپ ISFJ تمام جزئیات مشکل را بررسی می کند، متوجه می شود بهترین شیوه استفاده از یک راه حل منطقی و دست یافتنی چطور است و آن را عملی می کند.
در مقابل، یک INFJ ممکن است بر سر یک یا چند گزینه که روی کاغذ عالی به نظر می رسند اما حقیقت بخشیدن به آن ها در دنیای واقعی سخت است، گیر کند. به طور خلاصه، تیپ های INFJ زمان حل مشکل سعی می کنند سیستم را دوباره شکل دهند، در حالیکه هدف ISFJها حفظ عملکرد خوب سیستم برای تمام افراد درگیر است.
تیپ های ISFJ را به کمک مقاله زیر بیشتر بشناسید:
هر دو تیپ های INFJ و ISFJ عمیقا برای آینده خود اهمیت قائل می شوند، اما نحوه برنامه ریزی آن ها برای آینده اطلاعات زیادی درباره دنیای درونیشان می دهد. برای این دو تیپ درون گرا، برنامه ریزی برای آینده اغلب مربوط به حس هدفمندی، ثبات و ارزش های فردی آن ها است. با این حال رویکرد کاملا متفاوتی دارند.
تیپ های ISFJ با میل شدید به تداوم و امنیت به آینده نگاه می کنند. آن ها ترجیح می دهند بر اساس آنچه که از قبل می دانند و ثابت شده است پیش بروند و از سوابق فردی و موفقیت های گذشته خود به عنوان یک نقشه راه استفاده می کنند.
برنامه های آن ها منطقی تر، کاربردی تر و اغلب بر اساس روتین ها، نقش ها و مسئولیت هایی است که به آن اعتماد دارند. شخصیت های ISFJ کمتر احتمال دارد که بدون یک پیشرفت منطقی یا اطمینان خاطر مشخص، تغییرات بارزی در برنامه خود ایجاد کنند.
برنامه آن ها اغلب مرتبط با حمایت از عزیزانشان، حفظ ثبات یا انجام کارهایی است که از نظرشان مسئولیت پذیری است یا از آن ها انتظار می رود. مانند ساخت یک خانه، پیداکردن یک شغل ثابت یا برنامه ریزی برای بازنشستگی.
شخصیت های INFJ برنامه شان را با انتهایی که برای آن در نظر دارند، شروع می کنند. این افراد کمتر نگران فرایند گام به گام هستند و بیشتر به مسیر کلی دقت می کنند، یعنی اینکه به چه سمتی می روند و علت آن چیست.
برنامه های آن ها برای آینده اغلب حول رشد فردی، مشارکت معنادار یا همسویی با ارزش های درونی است. این افراد به احتمال زیاد بپرسند «چه زندگی می خواهم داشته باشم؟» یا «چه میراثی می خواهم از خودم به جا بگذارم؟»
این شخصیت ها اغلب به شکل ایده آل گرایانه برنامه ریزی می کنند و ترسیم اهداف بلندمدت و بزرگ به این افراد انرژی می دهد، حتی اگر مسیری دستیابی به آن ها مبهم باشد. این تیپ ها شکاف ها را بعدا می پوشند، یعنی زمانی که دید واضحی پیدا کردند.
گرچه تیپ های ISFJ در مقایسه با INFJ عملکرد بهتری در برنامه ریزی عملی دارند، تمرکز متفاوت آن ها نتایج منطقی متفاوتی به همراه دارد. تیپ ISFJ در گنجاندن اهداف در زمان حال مهارت بیشتری دارد، اما این اهداف به علت کمبود بینش آینده نگر آن ها ممکن است کوتاه مدت باشند.
در مقابل از آنجایی که تیپ INFJ بسیار به آینده دقت می کند، ممکن است در ترسیم برنامه روزمره برای رسیدن به هدف خود مشکل داشته باشد، اما نتایجی که در درازمدت کسب می کند، ممکن است شما را شگفت زده کند. رویکرد تمام عیار شخصیت های INFJ می تواند سرنوشتشان را به سرعت عوض کند، حتی اگر برنامه شان چندان دقیق نباشد.
برای شناخت بیشتر تیپ های INFJ مقاله زیر را مطالعه کنید:
واکنش تیپ های ISFJ و INFJ به تغییرات غیرمنتظره بخشی از مهمترین تفاوت هایشان را آشکار می کند. تغییر هر کسی را ممکن است آشفته کند، اما این دو تیپ به شیوه بسیار متفاوتی با آن برخورد می کنند.
INTJها استقبال بیشتری از تغییر می کنند، مخصوصا زمانی که همسو با رویای درونشان باشد یا احساس کنند یک گام لازم به سمت رشد فردیشان است. این شخصیت ها دائما در حال بررسی الگوها و احتمال هستند و اغلب قبل از وقوع تغییرات، آن ها را پیش بینی می کنند.
این شخصیت ها زمان برخورد با یک تغییر ممکن است به درون خود مراجعه کنند تا تامل کنند و در میان آشفتگی ها دنبال بینش یا معنا بگردند. اگر آن ها بتوانند به تغییر به چشم بخشی از یک هدف بزرگتر بنگرند، اغلب از آن استقبال می کنند حتی زمانی که سخت است.
با وجود این، INFJها زمانی که تغییر ثبات احساسی یا حس هویتشان را آشفته کند، با مشکل روبرو می شوند. این افراد ممکن است به صورت موقت منزوی شوند تا در خلوت خود همه چیز را پردازش کنند و اگر مسیر رو به جلو برایشان آشکار نباشد، ممکن است تحت فشار نیازهای عملی قرار بگیرند. اما پس از بازنگری اغلب با جهت گیری و هدف جدید ظاهر می شوند.
در مقابل شخصیت های ISFJ اغلب در برابر تغییر ناگهانی مقاومت می کنند، به خصوص زمانی که روتین، روابط یا حس کنترل آن ها را تهدید کند. این افراد تکیه قابل توجهی بر مسائل آشنا برای درک دنیای اطراف خود دارند. آن ها معمولا محتاط، حسابگر و از نظر احساسی وابسته روش های همیشگی هستند.
زمانی که تغییر ناگهانی باشد، ISFJها ممکن است احساس اضطراب و سردرگمی کنند یا حتی از خود مقاومت نشان دهند. به خصوص اگر برای آماده شدن وقت نداشته باشند. گرچه زمانی که این افراد با موقعیت جدید خود را وفق دهند، اغلب به تکیه گاه محکمی تبدیل می شوند که دیگران به آن تکیه می کنند. این شخصیت ها کاملا مقاوم و فوق العاده وفادارند، به خصوص زمانی که عزیزانشان در دوران تغییر نیاز به حمایت دارند.
به طور خلاصه تیپ های INFJ با تغییر نگرش خود به تغییر به واسطه شهودشان و پیداکردن معنا، سازگار می شوند. در حالیکه تیپ های ISFJ با تکیه بر ساختار و ثبات، سازگاری پیدا می کنند. INFJها می پرسند «این تغییر درباره مسیری که باید در پیش بگیرم، به من چه چیزی می گوید؟» ISFJها می پرسند «چطور می توانم از طریق این تغییر نظم و حمایت را نشان دهم؟»
هر دو تیپ ISFJ و INFJ احترام زیادی برای روتین ها قائل می شوند، اما مقدار روتین هایی که دارند فرق خواهد کرد. به عنوان یک قانون، ترجیح «قضاوتی» این دو تیپ باید علاقه آن ها به برنامه ریزی، نظم و روتین را نشان دهد اما اینکه چقدر به ساختار و نظم علاقه مند باشند، بستگی به ترجیحات دیگر آن ها دارد.
روتین از نظر تیپ های ISFJ سنگ بنای زندگیشان است. ترجیح حس گرای آن ها در ترکیب با ترجیح قضاوتی باعث می شود که در مقایسه با تیپ INFJ بیشتر از برنامه های روزمره پیروی کنند. شخصیت های ISFJ احترام شدیدی برای سنت و نظم قائل می شوند و آن ها اغلب با تکرار فعالیت ها و روتین های مشابه در هر روز، احساس امنیت و راحتی می کنند.
روتین ها به آن ها اجازه می دهند انرژی خود را حفظ کرده، احساس آرامش کنند و فکر کنند بر همه چیز کنترل دارند. این شخصیت ها به علت تکیه به روتین ممکن است زمانی که الگوهای جاافتاده شان آشفته شوند، احساس اضطراب و سرگردانی کنند و برایشان سازگاری طول بکشد.
در حالیکه برای شخصیت ISFJ مهم نیست روزهایش شبیه به هم باشند، شخصیت INFJ یک جنگ درونی با ترجیح شهودی خود دارد که باعث می شود یک برنامه سخت گیرانه پس از چندین روز بیش از حد برایش محدودکننده و ساختارمند باشد.
شخصیت های INFJ بیشتر احتمال دارد که به روتین ها به چشم ابزارهای مفید نگاه کنند تا ساختارهای الزامی. با وجود میل این افراد به نظم و اشتراکات، همچنین تشنه تنوع هستند. زمانی که میل این شخصیت ها به خلاق بودن آن ها را به مسیری متفاوت از روتین همیشگی شان هدایت می کند، این افراد می خواهند از جریان پیروی کنند.
از طرفی اگر روتین جاافتاده آن ها دیگر در خدمت هدف عمیق تر یا رضایت عاطفی آن ها نباشد، به تردید آن را تغییر می دهند یا حتی آن روتین را رها می کنند و به سمت چیزی معنادارتر یا همسوتر با اهداف خود می روند.
به عنوان تیپ INFJ برای مدیریت روابط خود مقاله زیر را بخوانید:
شخصیت های ISFJ و INFJ خصوصیات مشترک زیادی دارند، اما به چند روش ساده می توان این دو تیپ را در افراد تشخیص داد. از جمله اینکه آن ها متفکران خلاق یا سنتی هستند یا اینکه چطور جنبه های اجتماعی و حرفه ای زندگی خود را مدیریت می کنند.
شخصیت های ISFJ ممکن است بیشتر از شخصیت های INFJ به گذشته و حال نگاه کنند و هر دو تیپ با وجود نیاز به ساختار، امیال و برنامه ریزی های متفاوتی را نشان می دهند که در زندگی خود آن ها را به کار می گیرند.
مهم است به یاد داشته باشید که تیپ شخصیتی ترجیحات پیشفرض ما را آشکار می کند، بنابراین از توضیحات بالا باید به عنوان یک راهنما استفاده کنید نه یک قانون. شخصیت های ISFJ و INFJ متعددی وجود دارند که کلیشه ها را نقض می کنند.
به نحوی که بعضی از تیپ های INFJ به دلایل مذهبی یا فرهنگی سنتی تر هستند و بعضی از تیپ های ISFJ ممکن است خلاق تر و با روحیه آزادانه تر دیده شوند. به خصوص اگر در جوامع آزادتر یا روشن فکرتر بزرگ شده باشند. زمانی که سعی می کنید تیپ شخصیتی (خودتان یا سایرین) را تشخیص دهید، مهم است به جزئیات غیرسطحی، انگیزه های عمیق تر و نحوه درونی پردازش اطلاعات فرد موردنظرتان نگاه کنید.