چرا افراد با تیپ دو انیاگرام فکر می کنند باید عشق را بدست آورند (و چطور جلوی این رفتار را بگیرند)

1404/04/20 10:26 AM - 15 ساعت قبل


اگر جزو افراد با تیپ 2 انیاگرام قرار می گیرید، احتمالا می دانید چطور خود را به شخصیتی غیرقابل جایگزین در زندگی دیگران تبدیل کنید. شما همان فردی هستید که روز تولد همه و طعم کیک محبوبشان ر ا به یاد دارید. همان آدمی که زمانی یکی از نزدیکان شما عطسه می کند، با یک کاسه سوپ پیدایش می شود.

شما استاد ابراز عشق با نشان دادن عملی آن هستید، یک امدادگر فوریت های عاطفی که می داند چطور یک قلب را به آرامش برساند، حتی قبل از آنکه آن قلب بفهمد که شکسته است. اما با این حال جایی در اعماق درون شما این شک خورنده و ماندگار وجود دارد که آیا اگر دیگر مفید نباشم، باز هم کسی دوستم خواهد داشت؟

تیپ دویی های اینیاگرام که اغلب با صفت «یاری رسان» شناخته می شوند، ذاتا برای برقراری ارتباط ساخته شده اند. انگیزه اصلی شما این است که احساس کنید دوستتان دارند و شما را می خواهند و راهکارتان برای رسیدن به این هدف این است که مفید، موردنیاز و بخشنده باشید، گاهی تا حدی که خودتان را نادیده می گیرید.

شما می ترسید اگر فعالانه در حال خدمت رسانی نباشید، مشکلی را درست نکرده و از فرد دیگری حمایت نکنید، شایستگی عشق را ندارید. شما زمانی که می بخشید و عرضه می کنید، می درخشید. خونگرمی، توجه و همدلی شما باعث می شود معادل انسانی یک پتوی سنگین، گرم و یک فنجان چای بابونه باشید.

اما در دل تمام این آسایشی که فراهم می کنید، اغلب یک اضطراب خاموش قرار دارد «اگر انجام تمام این کارها را برای همه متوقف کنم، چه کسی هستم؟ و چه کسی کنار من خواهد ماند؟» در این مقاله به این سوال پاسخ خواهیم داد. پس همراهمان بمانید.

قبل از شروع برای کسانی که با اینیاگرام آشنا نیستند باید بگوییم که یک سیستم شخصیت شناسی است که افراد را در 9 تیپ گوناگون قرار می دهد. هر تیپ مجموعه ویژگی ها، ترس ها، امیال، نقاط قوت و ضعف منحصر به فرد خود را دارد. شما می توانید برای آگاهی از تیپ خود در تست انیاگرام تست و تایپ شرکت کرده و گزارش کامل آن را نیز دریافت کنید.

نقطه شروع: دوران کودکی

دختری کوچک به اسم شیرین را تصور کنید. او 6 ساله است و چهارپایه را به سمت آشپزخانه می کشد تا بتواند قابلمه را در همان حین که مادرش روی مبل از خستگی دراز کشیده است، هم بزند. پدر او بسیار خشمگین است. برادر بزرگتر او اختلال یادگیری دارد و توجه همه را به خود اختصاص داده است.

هیچکس به او نگفته است که باید کمک کند. اما هیچ کس هم جلوی او را نمی گیرد و زمانی که کمک می کند، مادرش لبخند می زند. اما زمانی که کمک نمی کند، جو سنگین تر می شود. به مرور زمان سیستم عصبی شیرین ارتباط های زیر را برقرار می کند:

  • کمک کردن برابر با تحسین شدن است.
  • کمک نکردن برابر با فاصله گرفتن است.
  • مفید بودن معادل دوست داشتنی بودن است.
  • داشتن نیاز و خواسته معادل باری بر دوش دیگران بودن است.

بنابراین او زمانی که درد دارد، جلوی گریه خود را می گیرد. همچنین شروع به پیش بینی احساسات سایرین و پیداکردن راهکارهایی برای مدیریت آن ها می کند. او یاد می گیرد که با مراقبت و محبت، جلوی ناراحتی را بگیرد. هفت ساله است اما انگار یک درمانگر است. داستانی که گفتیم واقعی است.

البته ماجرا همیشه به این شدت نیست. برخی از تیپ دویی ها در خانواده های خونگرم و دلسوز بزرگ می شوند. اما حتی در چنین خانواده هایی اگر یک کودک احساس کند زمانی که شرایط را برای سایرین ساده تر می کند بیشتر به او توجه می شود، در وجود خود چنین درس هایی را ذخیره می کند.

این درس های درونی شده در دوران بزرگسالی به یک قانون نانوشته و ناآگاهانه تبدیل می شوند که «من تنها زمانی دوست داشتنی هستم که مفید باشم.»

برای شناخت بیشتر تیپ دویی های ناسالم، مقاله زیر را بخوانید:

اعتراف افراد: داستان هایی از خط مقدم

پرونده شماره 1: زن ناپیدا

سایت psychologyjunkie به عنوان منبع این مقاله در این بخش داستان واقعی مراجعه کنندگانی به درمانگر را می گوید که جزو تیپ دویی ها قرار می گیرند. یکی از افراد که اسم او را سارا می گذاریم در سن 43 سالگی خود می گوید «فکر نمی کنم کسی واقعا من را بشناسد.»

او یک مشاور مدرسه است. او می دانست چطور یک والد مضطرب را آرام کند، میانجی گر دعوای بین کلاس هشتمی ها باشد یا از همکار اندوهگین خود حمایت عاطفی کند. اما زمانی که مادر او فوت شد، متوجه شد کف آشپزخانه چمباته زده بود و جلوی اشک های خود را می گرفت، چون نمی خواست باری بر دوش کسی باشد. او گفت «متوجه شدم تمام زندگی ام تکیه گاه دیگران بوده ام و نمی دانم که اگر خودم زمین بخورم، کسی هست من را بگیرد یا نه.»

پرونده شماره 2: عقده قهرمان که او را از پا در آورد

فرد دیگری به اسم سحر یک مادر مجرد و مدیر یک موسسه غیرانتفاعی بود. او به همه چیز بله می گفت: مراسم جمع آوری کمک مالی، فروش شیرینی جات خانگی، رساندن دوستان در مواقع اضطراری به فرودگاه در ساعت 4 صبح. او اعتراف کرد که «اینکه موردنیاز باشی، احساس فوق العاده ای دارد. اما همچنین واقعا خسته ام.»

سلامت او در خطر بود. چندین هفته به درستی نخوابیده بود و زمانی که سرانجام یک هفته را مرخصی گرفت، در آپارتمان خود در سکوت نشست و یک حمله پنیک را تجربه کرد. او گفت «زمانی که کسی به من نیاز ندارد، احساس می کنم نامرئی ام. احساس می کنم که وجود ندارم.»

پرونده شماره 3: رابطه ای که بده بستان شد

سپس به حمید می رسیم. فردی که دائما با کسانی وارد رابطه می شد که با او مانند یک خدمتکار عاطفی رایگان رفتار می کردند. او غذا می پخت، تمیزکاری می کرد، سایرین را تایید و حمایت می کرد اما زمانی که خواسته های مشابهی داشت، با سکوت مطلق مواجه می شد. یک روز او گفت «نمی دانم چطور بدون اینکه ابتدا خدمت رسانی کنم، درخواست عشق و محبت کنم.»

درمانگر از او می خواهد یک هفته را بدون اینکه در رابطه خود کار مفیدی انجام دهد، سپری کند. فقط دریافت کند. او فقط دو روز دوام آورد. سپس برای کمک به دوستی شتافت که به تازگی رابطه اش را تمام کرده بود.

چطور بهبود پیدا کنید: بازیابی ارزش خود فارغ از مفید بودن

نمی خواهیم به شما بگوییم خودخواه بودن و زیاده خواه بودن را شروع کنید. فقط می خواهیم تمرین کنید که خودتان را به تمامیت برسانید. شما اجازه دارید مهربان باشید. اجازه دارید بخشنده باشید. اما نباید بهای آن حضور، حقیقت وجودی و انسانیت خود شما باشد. در این بخش می گوییم چطور آن قسمت از خود را بازیابی کنید که حتی وقتی بار آسمان را به دوش نمی کشید، وجود دارد.

1. بدون اینکه فرار کنید، ترس خود را بشناسید

از خود بپرسید «اگر خدمت رسانی را متوقف کنم، فکر می کنم چه اتفاقی خواهد افتاد؟»

پاسخ خود را بنویسید و آن را تغییر ندهید. صادق باشید. اجازه دهید ترس شما آشکار شود. جملات زیر ممکن است پاسخ شما باشند:

  • مردم من را ترک خواهند کرد.
  • فراموش خواهم شد.
  • احساس پوچی خواهم کرد.
  • هیچ کس من را انتخاب نخواهد کرد.

حالا به آن بخش از وجود خود نگاه کرده و از او تشکر کنید. او قصد دارد از شما محافظت کند. اما به او یادآوری کنید که دیگر شش ساله نیست. ارزش شما در گروی خدماتی که می دهید نیست.

برای کسب آرامش خود مقاله زیر را بخوانید:

2. غیرمفید بودن را امتحان کنید

درست است، وحشتناک به نظر می رسد. هدف همین است. سعی کنید این کار را با گام های کوچک شروع کنید.

  • اجازه دهید تمیزکاری بعد از شام برعهده فرد دیگری باشد.
  • به جای اینکه بگویید اشکالی ندارد من رسیدگی می کنم، بگویید خسته ام.
  • بدون اینکه شما چنین کاری کنید، منتظر بمانید ببینید چه کسی حالتان را می پرسد.

اجازه دهید افراد شما را آشفته ببینند. سریعا متوجه خواهید شد چه کسی واقعا شما را می بیند و چه کسی فقط خدمات تراپی رایگان شما را دوست دارد.

3. به انرژی خود دقت کنید، نه فقط انرژی دیگران

افراد با تیپ دو انیاگرام به خوبی می توانند جو احساسی محیط را تشخیص دهند. اما احساسات خود را نیز شناسایی کنید. از خودتان بپرسید:

  • الان چه چیزی می خواهم؟
  • آیا دلیل این رفتارم از روی عشق و محبت است یا ترس از طردشدن؟
  • پس از کمک به دیگران چه احساسی دارم؟

اگر احساس رنجش، خستگی یا نامرئی بودن می کنید، به این سرنخ دقت کنید. شما ممکن است از روی عشق و محبت کمک نکنید، بلکه دلیل آن یک احساس وظیفه شناسی نابجا است.

4. بدون معذرت خواهی بپذیرید و دریافت کنید

هنر پذیرفتن و دریافت کردن را تمرین کنید.

  • بگذارید کسی از شما تعریف کند، آن را پس نزنید.
  • بگذارید یکی به شما پیشنهاد کمک دهد. نگویید «مطمئن هستی؟»، فقط بگویید «ممنونم.»
  • به خودتان اجازه استراحت دهید. بدون اینکه اول فکر کنید باید لایق آن باشید.

ابتدا احساس عجیبی خواهید داشت، مانند پوشیدن کفش های دیگران. اما به راه رفتن با آن ها ادامه دهید.

برای انتخاب بهتر شغل خود مقاله زیر را بخوانید:

5. هویت خود را خارج از دایره موردنیاز بودن بسازید

شما فقط یک فرد یاری رسان نیستید. شما خلاق، پیچیده و بامزه اید. شاید شما کتاب های علمی تخیلی عجیب یا پرورش گیاهان گوشتی یا خواندن آهنگ های قدیمی را زیر دوش دوست دارید. آن قسمت از بخش های وجودی خود را کشف کنید که هیچ ارتباطی با مراقبت از دیگران و رسیدگی به آن ها ندارند. از خودتان بپرسید:

  • زمانی که کسی دیگر کنارم نیست، از چه چیزی لذت می برم؟
  • زمانی که مفید نیستم، چه کسی هستم؟

این پاسخ ها کلیدی ارزشمند و واقعی هستند. یعنی بدانید که خودتان اهمیت دارید، حتی زمانی که در حال خدمت رسانی نیستید.

6. مجددا والد کودکی باشید که فکر می کرد عشق را باید به دست آورد

شما ممکن است عشق بی شائبه ای را که نیاز داشتید، به دست نیاورده باشید. اما می توانید حالا با پیشکش کردن آن به خودتان شروع کنید. با خودتان آنطوری حرف بزنید که دوست داشتید یک والد یا قیم بزند. این حرف ها را زمانی که استراحت می کنید، زمانی که گریه می کنید، زمانی که خرابکاری می کنید بزنید.

برای رشد شخصی خود مقاله زیر را نگاهی بیاندازید:

سخن نهایی: شما یک ابراز نیستید

تیپ دویی عزیز شما یک ماشین سکه ای نیستید که دائما به دیگران دلگرمی و تایید بدهید. شما ناجی و مسئول رفع تمام بحران های آدم های دیگر نیستید. شما یک انسان هستید. یک انسان کامل با نیازها، امیال، عیب ها، آرزوهای عمیق و زیبایی هایتان.

حتی اگر هرگز برای همسایه داغدارتان ظرف غذا نبرید. حتی اگر به دوازده درخواست کمک بعدی نه بگویید. حتی اگر فقط استراحت کنید. شما همچنان شایسته عشق هستید، نه به این خاطر که به درد می خورید بلکه چون فقط خودتان هستید.


mbti (ام بی تی آی) شخصیت شناسی خودشناسی


برای ثبت نظر بایستی ابتدا وارد شوید.