1404/07/11 10:52 AM - 3 ساعت قبل
افراد با تیپ شخصیتی INTJ و تیپ INFJ با آنکه در سیستم شخصیت شناسی MBTI فقط در یک حرف با همدیگر فرق دارند و از جدیت آرام درونی مشابهی برخوردارند، اغلب در این سیستم با دوقلوها اشتباه گرفته می شوند. اما زیر این شباهت ظاهری ترکیب شگفت انگیزی از نقاط اشتراک و تضاد پنهان شده که گاهی آشکار هستند و گاهی هم به راحتی دیده نمی شوند.
چرا این دو تیپ اغلب فکر می کنند طرز فکر مشابهی دارند، با این حال گاهی طوری حرف می زنند که انگار به زبان متفاوتی است؟ چرا فقط یک حرف تفاوت بر نحوه برنامه ریزی، برقراری ارتباط و حرکت این شخصیت ها در جهان به شکلی بی سروصدا تاثیر می گذارد که حتی خودشان شاید در وهله اول متوجه آن نباشند؟
در پاسخ به این سوال ها در این مقاله بررسی می کنیم چه چیزی واقعا این دو تیپ را به هم پیوند می زند و از هم جدا می کند و نگاهی عمیق به دلیل روانشناس انتخاب های روزمره آن ها می اندازیم. پس همراهمان بمانید. قبل از شروع اگر از تیپ شخصیتی خود مطمئن نیستید، می توانید در تست ام بی تی آی تست و تایپ شرکت کرده و گزارش کامل آن را نیز دریافت کنید.
افراد با تیپ شخصیتی INFJ بابت اینکه دائما در دسترس دیگران قرار دارند، مشهور هستند که این رفتار اغلب به ضرر خودشان تمام می شود. اگر فردی به آن ها نیاز داشته باشد، کنار او حضور پیدا خواهند کرد که یقینا متفاوت با کشیدن دیوارهای دفاعی بلند اطراف خود است.
اما با این حال، این شخصیت ها قبل از اینکه به کسی اجازه ورود به حلقه نزدیکان خود بدهند، او را از یک فیلتر بسیار سخت عبور می دهند. آن ها ممکن است همیشه در دسترس به نظر برسند، اما در حقیقت خودشان انتخاب می کنند چه کسی به آن ها نزدیک شود.
در مقابل افراد با تیپ INTJ مرزهای خود را صریح تر می کشند اما از زندگی خصوصی خود به شدت محافظت می کنند. گرچه در نهایت هر دو تیپ سعی می کنند از وجود خود محافظت کنند، INFJها به دلیل احتیاط های احساسی و INTJها به دلیل میل به داشتن استقلال و کنترل.
برای شناخت بهتر تیپ INTJ، مقاله زیر را بخوانید:
هر دو تیپ INFJ و INTJ به صورت ذاتی محیط و افراد را تحت نظر می گیرند، اما آنچه دنبال آن می گردند و آنچه با اطلاعات به دست آمده انجام می دهند، فرق می کند. هر دو تیپ تحت هدایت کارکرد شهودی درون ریز (Ni) خود به عنوان کارکرد شناختی غالبشان قرار دارند.
Ni کارکرد شناسایی الگوها و جریان های پنهان است، به همین دلیل این تیپ ها ظاهرا برای حل یک مشکل به جای استفاده از درس های گذشته، ناگهان به بینش های عمیقی می رسند.
برای INFJها شناسایی الگوها معمولا به معنای فهمیدن حال و هوای مردم، زبان بدن و تغییرات ظریف در لحن صدا است. این شخصیت ها سعی می کنند بفهمند دیگران چه احساسی دارند و علت آن چیست، بنابراین بتوانند نحوه عمل خود را طبق آن تغییر دهند و جلوی هرگونه تنش را بگیرند. اگر فردی ناراحت یا غمگین باشد، شخصیت INFJ احتمالا خیلی زود متوجه آن خواهد شد و بی سروصدا سعی می کند اوضاع را بهتر کرده یا حداقل آرامش را حفظ کند.
INTJها از سوی دیگر ارزیابی می کنند که عملکرد گروه به عنوان یک سیستم چطور است. این شخصیت ها توجه می کنند که چه کسی نفوذ دارد، چه قوانین ناگفته اند و نقش افراد در کنار یکدیگر چیست. هدف آن ها درک روابط و سازوکارهای گروه است تا بتوانند به بهترین شکل حرف خود را به کرسی بنشانند یا کارها را پیش ببرند. در هر صورت هر دو تیپ بی سروصدا همه چیز را تحلیل می کنند.
با آنکه هر دو تیپ این کار را انجام می دهند، دلایل آن ها متفاوت است. کارکرد شناختی ثانویه (کمکی) INFJها احساسی برون ریز (Fe) است. استفاده کنندگان از این کارکرد فوق العاده از روابط حاکم در گروه آگاهی دارند و بر اساس آنچه که به نفع همه است تصمیم می گیرند. اما استفاده از این ویژگی هنگام مواجه شدن با سیلی از نظرهای متناقض و احساسات بیان نشده، به سرعت آن ها را خسته می کند. زمانی که پردازش انرژی و حال و هوای گروه برای این افراد بیش از حد سنگین می شود، آن ها برای بازیابی آرامش و دیدگاه شخصی خود از گروه فاصله می گیرند.
INTJها از طریق کارکرد تفکری برون ریز (Ti) خود با تعامل های گروه برخورد می کنند. غریزه آن ها قبول مسئولیت و نظم بخشیدن به افراد داخل چت است. اگر گروه به آشوبی از نظرات پراکنده و بحث های بی فایده و فرسایشی تبدیل شود، شخصیت INTJ برای جلوگیری از تلف کردن وقت و انرژی ذهنی خود قطع ارتباط می کند.
در هر دو مورد، آستانه تحمل پایین این دو تیپ برای تصمیم گیری های گروهی و گپ و گفت های گروهی است که باعث می شود نوتیفیکیشن ها را بی صدا کنند، نه به این دلیل که خلوت خود را ترجیح می دهند.
برای شناختی بیشتر INFJها این مقاله را مطالعه کنید:
شخصیت های INFJ و INTJ هر دو کمال گرا هستند، چون کارکرد غالب Ni آن ها یک تصویر واضح و اغلب ایده آل از آنطور که شرایط باید باشند، ایجاد می کند. برای INFJها این ایده آل کاملا در ارتباط با ارزش هایشان و تاثیری است که می خواهند بر دیگران بگذارند.
کارکرد کمکی Fe آن ها باعث می شود که آن ها نسبت به اینکه چقدر خوب به این ایده آل ها پایبند هستند حساس باشند، نه فقط برای خودشان بلکه در نحوه حضور و حمایتشان از دیگران. چنین چیزی منجر به این می شود که این شخصیت ها فوق العاده به خود سخت بگیرند، به نحوی که احساس می کنند که اگر نتوانند انتظارهای فوق العاده بالا و تقریبا غیرممکن خود را برآورده کنند، دیگران را ناامید خواهند کرد.
کمال گرایی این افراد اغلب یک بار عاطفی دارد، آن ها می خواهند شایسته عشق و احترام باشند و کوتاهی کردن در این مسیر به خودانتقادی و حتی گوشه گیری ختم می شود.
از طرف دیگر INTJها کمال گرایی خود را از طریق کارکرد کمکی خود یعنی تفکری برون ریز (Te) هدایت می کنند که باعث می شود آن ها دنبال شایستگی، کارایی و تسلط باشند. تمرکز استانداردهای بالای آن ها بر نتایج و اثربخشی است، یعنی اینکه چقدر خوب برنامه ها را اجرا کرده و مشکلات را حل می کنند.
این شخصیت ها از خود انتظار دارند که توانمند و مسلط باشند و در سکوت همین سطح از شایستگی را از اطرافیان خود طلب می کنند. اشتباه یا شکست برای این افراد مانند تهدیدی برای تصویر ذهنیشان از خود و حس نظمشان است.
هر دو تیپ با پذیرش نقص و ایراد افراد مشکل دارند، اما در حالیکه INFJها ممکن است اهمال کاری کنند و از ترس اینکه به اندازه کافی خوب نباشند گوشه گیر شوند، INTJها اغلب با سماجت بیشتری تلاش می کنند تا آنچه را که اشتباه است اصلاح کنند تا به آنچه که ایده آلشان است تبدیل شود.
شخصیت های INFJ و INTJ انرژی خود را به صورت مساوی پخش نمی کنند، آن ها زمانی که چیزی اهمیت دارد (و در حالت سالم شخصیتی خود هستند)، با تمام وجود وارد عمل می شوند و وقتی برایشان چیزی مهم نیست (یا در حالت ناسالم شخصیتی خود هستند) به ندرت خود را به زحمت می اندازند.
INFJها به خصوص بابت اینکه در چرخه Ni-Ti گیر می کنند شهرت دارند، یعنی به جای اینکه از ترکیب همیشگی شهود (Ni) خود و همدلی برای دیگران (Fe) استفاده کنند، بین تحلیل بیش از حد همه چیز (Ni) و کالبدشکافی منطقی همه مسائل (کارکرد سومشان یعنی تفکری درون ریز (Ti) گیر می کنند. زمانی که INFJ در چرخه Ni-Ti است، در چرخه بیش از اندیشی و تردید به خود گیر می کند و هرگز دست به عمل نمی زند.
INTJها نیز چرخه خود یعنی Ni-Fi را دارند. آن ها در این حالت بین کارکرد غالب خود یعنی Ni و کارکرد سوم خود یعنی احساسی درون ریز (Fi) گیر می کنند، در حالیکه کارکرد کمکی معمول خود یعنی تفکری برون ریز (Te) را نادیده می گیرند.
این افراد به جای اینکه منطقی و کارآمد عمل کنند، به دنیای درون خود پناه می برند، شرایط را بیش از حد تحلیل می کنند و درگیر ارزش ها، احساسات و تردیدهای خود می شوند. INTJها در این حالت ممکن است به شکل غیرعادی حساس، گوشه گیر یا حتی بدبین شوند، یعنی نیت دیگران را بیش از حد تحلیل کرده و بدترین سناریوها را بدون بررسی حقایق یا انجام یک اقدام عملی، تصور کنند.
این چرخه باعث می شود آن ها دائما درجا بزنند، از واقعیت فاصله بگیرند و نتوانند تا زمانی که دوباره از طریق کارکرد Te خود (با جستجوی حقایق و عمل کردن) با دنیا دوباره درگیر شوند، به جلو حرکت کنند.
به عنوان یک خانم و انتخاب شغل ایده آل خود مقاله زیر را بخوانید:
شخصیت های INTJ و INTJ در تصمیم گیری های گروهی و عمل کردن رویکردهای بسیار متفاوتی را در پیش می گیرند. INTJها به طور ذاتی قبل از اینکه دست به عمل بزنند، می خواهند مطمئن شوند نظر همه یکسان است.
آن ها مکث خواهند کرد، حال و هوای گروه را می سنجند و دنبال نشانه هایی می گردند که مشخص کند همه با برنامه مشکلی ندارند. هماهنگی گروه برای این افراد اهمیت دارد، بنابراین ترجیح می دهند صبر کرده تا اینکه ریسک کنند که کسی از گروه جا بماند.
INTJها نیاز به توافق جمعی را احساس نمی کنند. زمانی که این افراد تصمیم خود را بگیرند، عمل می کنند، اغلب بدون انتظار برای بازخورد یا تایید دیگران. اگر نیاز به این باشد که سایرین خبردار شوند، آن ها پس از عمل خود این کار را انجام می دهند.
کارایی و سرعت عمل نسبت به توافق گروه برای INTJها در اولویت بالاتری قرار می گیرد. آن ها به دنبال اقدام کردن هستند و هماهنگی با دیگران موضوعی است که فقط زمانی به آن می پردازند که جلوی پیشرفتشان را بگیرد.
شخصیت های INFJ مانند اسفنج عواطف هستند. آن ها حال و هوای دیگران را جذب می کنند، گاهی حتی بدون اینکه خودشان متوجه آن باشند و در نهایت به احساسات دیگران مانند احساسات خود می نگرند. چنین ویژگی باعث می شود که نسبت به تنش های گروهی یا تغییرات ظریف در جو احساسی گروه، حساس باشند.
اگر فردی نگران باشد، شخصیت INFJ انگار که چنین اتفاقی برای خودش رخ داده است، آن را احساس خواهد کرد و این احساس مدت ها پس از تمام شدن آن لحظه بر دوششان سنگینی می کند.
شخصیت های INTJ یک فیلتر درونی دارند. آن ها زمانی که کسی ناراحت باشد متوجه آن می شوند، اما این احساسات را جذب نمی کنند یا اجازه نمی دهند بر تصمیم هایشان اثر بگذارد. احساسات از نظر این شخصیت ها، چه احساسات خودشان چه سایرین، فقط داده هایی هستند که باید در نظر گرفته شوند نه چیزی که آن را درونی کرده یا بر اساس آن عمل کنند، مگر اینکه مستقیما با موضوع مرتبط باشد.
حتی زمانی که این شخصیت ها چیزی را عمیقا احساس کنند و واقعا این کار را می کنند، این احساسات را درون خود نگه می دارند و به ندرت در ظاهرشان آن را نشان می دهند.
افراد با تیپ INFJ در مناسبت های اجتماعی مانند آفتاب پرست هستند. آن ها به صورت ذاتی لحن، انرژی و نظرشان را مطابق با اطرافیان خود تنظیم می کنند، در تلاش برای اینکه آرامش را حفظ کنند یا باعث شوند دیگران احساس راحتی کنند.
گاهی آن ها این کار را بدون اینکه خودشان حتی متوجه شوند چه اتفاقی دارد رخ می دهد انجام می دهند، اما بعدا زمانی که متوجه شدند برای راضی نگه داشتن سایرین خودشان را به اب و آتش زده اند، احساس می کنند انرژیشان گرفته شده است یا حتی کمی دلخور می شوند. در تمام لحظات هر روز، درگیری خاموش درون INFJ بین وفادار ماندن به خود واقعیشان و راضی نگه داشتن سایرین وجود دارد.
از نظر INTJها معنایی ندارد که خودشان را برای سازگاری با دیگران تغییر دهند. آن ها همانطور که هستند حضور پیدا می کنند، آنچه را که فکر می کنند می گویند و انتظار دارند که اگر لازم است، دیگران سازگار شوند. اگر کسی رک بودن یا رویکرد این افراد را دوست ندارد، مشکل خودش است.
این شخصیت ها اغلب شگفت زده می شوند زمانی که مردم از آن ها انتظار دارند که رفتارشان را ملایم کرده یا مراعات حال دیگران را کنند. از نظر INTJها اصالت به معنای ثبات است، آن ها همان آدم همیشگی هستند، بدون توجه به اینکه چه کسی آنجا حضور دارد و انتظار دارند سایرین نیز همینطور باشند.
برای درک بهتر رابطه بین این دو تیپ، مقاله زیر را مطالعه کنید:
افراد با تیپ INFJ می خواهند بدانند دیگران برایشان ارزش قائل می شوند و درکشان می کنند. یک کلمه محبت آمیز یا تحسین خالصانه برای آن ها بسیار تاثیرگذار است و اگر احساس کنند دیگران از آن ها فاصله می گیرند یا تاییدشان نمی کنند، آشفته می شوند.
این شخصیت ها اغلب دنبال بازخورد، اطمینان خاطر یک یا جمله ساده «درکت می کنم» هستند. برای INFJها، تایید ابزاری است که از طریق آن با افراد مهم زندگیشان ارتباط احساسی برقرار می کنند و احساس می کنند که دیده می شوند.
در طرف مقابل شخصیت های INTJ بیشتر نگران استقلال خود هستند. این افراد ترجیح می دهند به حال خود رها شوند تا اینکه تحت مدیریت ذره بینی قرار بگیرند یا بی دلیل نگرانشان شوند و بازخوردهای ناخواسته برایشان آزاردهنده و به معنای دخالت است.
از نظر این افراد احترام یعنی اینکه دیگران به آن ها در اینکه کارها را به شیوه خود مدیریت کنند و دخالتی در کار نباشد، اعتماد کنند. این افراد نیاز به اطمینان خاطر مداوم یا پیگیری های عاطفی ندارند و در حقیقت انجام بیش از حد این کار برایشان خفه کننده است. بهترین راه برای اینکه به یک INTJ نشان دهید برای او ارزش قائل می شوید این است که اجازه دهید کاری را که در انجام آن بهترین است، به شیوه خودش انجام دهد.
هر دو تیپ به عنوان تیپ های قضاوتی برنامه ریزی می کنند، فهرستی از کارهایی که باید انجام شوند دارند و دوست دارند کارها را به سرانجام برسانند. اما شیوه نظم بخشیدن آن ها به ایده ها و پروژه ها کاملا متفاوت از دیگری است.
INFJها بیشتر احتمال دارد در یک دفترچه طراحی های بی هدف انجام دهند، افکار پراکنده خود را یادداشت کنند یا نقشه های ذهنی بکشند که از حال و هوایشان یا شهودشان الهام گرفته شده اند. سبک برنامه ریزی این افراد خلاقانه و سیال است و اغلب به جای ساختار سفت و سخت با الهام گرفتن لحظه ای پیش می روند. گاهی یادداشت های آن ها بیشتر شبیه به یک کلاژ از احساسات و احتمال ها است تا یک نقشه عمل گام به گام.
INTJها ممکن است با یک نقشه ذهنی شروع کنند، اما انگیزه شان نظم بخشیدن به آشفتگی است. آن ها ایده های خود را با استفاده از جداول اکسل، چک لیست ها و زمان بندی های دقیق ترسیم کرده و اهداف بزرگ را به مراحل دقیق و قابل مدیریت تقسیم می کنند.
برای آن ها برنامه ریزی به معنای کارایی و کنترل است. آن ها می خواهند هر مرحله مشخص باشد و بدانند برای هر اتفاقی که رخ می دهد چه نقشه پشتیبانی دارند. درحالیکه رویکرد INFJ طبیعی و خودجوش و گاهی کمی به هم ریخته است، رویکرد INTJ روشمند و حساب شده است و جایی برای اما و اگر باقی نمی گذارد.
مقاله جالب زیر را نیز بخوانید: