1403/03/19 11:55 PM - 6 ماه قبل
در قسمت اول مقاله بروز احساسات برای هر تیپ شخصیتی مایرز بریگز چقدر سخت است؟ بررسی کردیم چند تیپ تست شخصیت شناسی MBTI چه رویکردی برای بیان احساسات خود دارند. در این مقاله تیپ های باقیمانده را توضیح خواهیم داد. پس همراهمان بمانید. قبل از شروع اگر از تیپ شخصیتی خود مطمئن نیستید، می توانید در تست MBTI تست و تایپ شرکت کرده و گزارش کامل آن را نیز دریافت کنید.
از نظر افراد با تیپ شخصیتی INTP منطق مطلق همه چیز است و بیان احساسات مانند یک زبان آشفته و بیگانه است. فرد با تیپ شخصیتی INTP ممکن است در ترجمه افکار انتزاعی خود به صورت شفاهی مشکل داشته باشد و ترجیح دهد احساسات خود را به صورت مرتب دسته بندی کند.
برای INTPها سخت است برای آنچه که احساس می کنند، کلمات پیدا کرده و آن را بیان کنند. ذهن این افراد به نحوی سیم کشی شده است که ارتباط های منطقی و توضیحات نظری را بیشتر درک کنند تا واقعیت های احساسی خود. کارکرد احساسی درون ریز این افراد که احساسات، عواطف و انگیزه های درونی را پردازش می کند، کارکرد هشتم در پشته کارکرد شناختی تیپ INTP است.
بنابراین دسترسی به آن سخت است و باعث می شود که INTPها درباره بیان احساسات خود کمی نامطمئن باشند. غیر عادی نیست که از یک INTP احساسش درباره چیزی را بپرسید و با این واکنش روبرو شوید که مدت طولانی به دوردست خیره شود، انگار از نظر ذهنی سعی می کند احساساتی را درک کند که دور و محو به نظر می رسند. این افراد برای پردازش احساسات خود به زمان و صبر زیادی نیاز دارند و بسیاری از اشخاص صبر خود را از دست می دهند و از شنیدن حرف هایشان خودداری می کنند.
برای درک بهتر شخصیت خود، مقاله زیر را نیز بخوانید:
افراد با تیپ شخصیتی ESTP پویا و منطقی هستند و در زمان حال سیر می کنند. آن ها احساسات خود را همانطور که با چالش ها مستقیما روبرو می شوند، سرراست و بدون مقدمه بیان می کنند. ESTPها از ارتباط های گرم و به اشتراک گذاری حال روحی خوب لذت می برند.
این شخصیت ها به خوبی می توانند حمایت سایرین را به دست آورند، آن ها را محسور خود کنند و حس دوستی یا رقابت دوستانه را به وجود آورند. ESTPها با این حال در برخورد با احساسات منفی یا انگیزه ها و احساسات درونی تر و شخصی تر خود مشکل دارند.
مثلا در میان گذاشتن احساسات با درمانگر برای شخصیت ESTP به خصوص چالش برانگیز است، چون آن ها باید با جنبه احساسی درون ریز خود ارتباط داشته باشند که در بین 8 کارکرد شناختی آن ها جایگاه هفتم را دارد. این افراد به زمان، فضا و صبر زیادی نیاز دارند تا به احساسات و انگیزه های درونی خود که هدایت بخش آن ها در زندگی است، دسترسی پیدا کنند.
به کمک مقاله زیر تیپ خود را بهتر تشخیص دهید:
افراد تیپ شخصیتی ESFP اجتماعی هستند و دوست دارند با سایرین ارتباط برقرار کنند و اوقات خوشی با آن ها داشته باشند. اما زمانی که بحث احساسات عمیق تر آن ها به میان می آید، ممکن است مکث کنند. این شخصیت ها دوست ندارند احساسات عمیق تر خود را برای هیچکس به زبان آورند.
آن ها باید هدف واقعی برای انجام آن داشته باشند و فرد موردنظر باید واقعا برایشان مهم باشد. ESFPها بیشتر از آنچه که بسیاری از تیپ های احساسی به نظر می رسند، منطقی و جدی هستند. آن ها جنبه حسی شخصیت خود را به سایرین نشان می دهند، یعنی چه چیزی واقعی است، قابل اجراست و چه تجربه های در دسترس قرار دارند.
آن ها همچنین جنبه تفکری شخصیت خود را نشان می دهند، یعنی چه چیزی منطقی است و چه چیزی با عقل جور در می آید. جنبه احساسی این افراد درون ریز است، یعنی طبیعی نیست که فورا احساسات خود را در لحظه به زبان آورند.
مثلا یک ESFP که اهمیت زیادی به بیخانمان ها می دهد، ممکن است در تهیه گروهی غذا برای آن ها شرکت کند، به سایرین بگوید افراد بیخانمان بیشتر کجا زندگی می کنند و حضوری صادقانه و جدی کنار کسانی داشته باشد که واقعا برایش اهمیت دارند. اگر یک شخصیت ESFP عادت داشته باشد که احساسات خود را با شما در میان بگذارد، به این معناست که اعتماد زیادی به شما دارد و با انجام این کار احساس راحتی می کند. اما نباید این رفتار او را بی اهمیت بدانید!
این تیپ ها خصوصیات احتمالی زیر را نیز دارند:
افراد با تیپ شخصیتی ENFP به صورت ذاتی احساسات خود را به زبان می آورند که نشانه ای از اشتیاق آن ها برای زندگی است. این شخصیت ها احساسات خود را با این امید که طرف مقابل نیز این کار را انجام دهد، بیان می کنند. یکی از شخصیت های ENFP که در نظرسنجی مربوطه شرکت کرده بود گفت «هر احساس داستانی در حال انتظار برای گفتن است، چرا باید آن را پیش خودمان نگه داریم؟» بسیاری از شخصیت های ENFP احساسات خود را به عنوان راهکاری برای برقراری ارتباط با سایرین، ایجاد فضایی از صداقت و شکل دادن روابط عمیق تر بیان می کنند.
این افراد اغلب جنبه احساسی خود را با جنبه شهودی شان ترکیب کرده و اشتیاق های درونی خود را در ارتباط با احتمال هایی قرار می دهند که می خواهند در دنیای واقعی عملی کنند. مثلا یک ENFP که انگیزه بخش او در زندگی همدلی و شور برای برابری و انصاف است، ممکن است پروژه ای برای بیان داستان پناهجویان را شروع کند تا صدای آن ها را به گوش همگان برساند.
این افراد با تجسم پلتفرمی که داستان های بیان شده در رسانه های مختلف مانند بلاگ ها، پادکست ها و هنرهای بصری را در خود جمع کند، تلاش می کنند یک مجموعه گسترده از تجربه های شخصی به وجود آورند. شخصیت ENFP از طریق این سخت کوشی خلاقانه از جنبه احساسی خود برای ترویج همدلی، به چالش کشیدن چالش ها و حمایت از برابری استفاده می کند و تایر عمیق بینش احساسی با عمل مبتکرانه را نشان می دهند.
این شخصیت ها را با خواندن مقاله زیر بهتر درک کنید:
افراد با تیپ شخصیتی ENTP بدون زحمت نظریه ها و ایده های خود را بیان می کنند اما برای صحبت درباره درونی ترین احساسات خود، گارد می گیرند. این افراد اغلب جذابیت ساده، حس شوخ طبعی و توانایی بالایی برای بحث های علمی با سایرین دارند. درباره جهان احساسات هم باید بگوییم، این شخصیت ها اغلب استعداد خاصی در درک عواطف سایرین، حس روحیه دیگران، ایجاد روابط دوستانه و همراه با اعتماد و حفظ جریان گفتگوها دارند.
با وجود این میل طبیعی به درک سایرین، ENTPها به سختی می توانند درباره احساسات خود حرف بزنند. آن ها ممکن است احساس کنند که احساسات آن ها برای بیان بیش از حد پیچیده هستند یا نگران باشند که سایرین قادر به درک این عواطف نباشند. همانطور که یک شخصیت ENTP در نظرسنجی مربوطه گفت «تحلیل احساسات فرد دیگر تا احساسات خود من، ساده تر است.»
بسیاری از این شخصیت ها در پردازش احساسات منفی خود مشکل دارند، تا زمانی که خود را تخلیه می کنند. اما پس از آن ممکن است مجددا به آنچه گفته اند فکر کنند و احساس متفاوتی نسبت به آن داشته باشند. به همین علت، برای ENTPها مهم است کسی را داشته باشند که سفره دل خود را پیش او باز کنند، بدون اینکه نگران باشند آن فرد آنچه را که گفته اند خیلی جدی بگیرد.
مقاله زیر کمک می کند این افراد خود را بهتر درک کنند:
افراد با تیپ شخصیتی ESTJ دیدگاهی همراه با نظم و منطق به دنیا دارند، بنابراین بیان احساسات برای آن ها عملی غیرعادی یا شلخته است. یک ESTJ عادی ممکن است فکر کند به زبان آوردن احساسات مانند یک تابع ثانویه برای حفظ یک سیستم کارآمد است و عمل گرایی را به احساسات ترجیح دهد. اما ESTJها برونگرا هستند و معمولا نظرات، افکار و احساسات خود را همانطور که در ذهنشان شکل می گیرد، نسبتا سریع به زبان می آورند اما نشخوار ذهنی نمی کنند.
اکثر ESTJها دوست ندارند مدت زیادی به احساسات خود فکر کنند و بعید است که به آن ها اعتماد داشته باشند. این افراد به جای آن به جهان منطق، حقایق و مسیرهای محک زده شده و حقیقی اعتماد می کنند. اما چنین رفتاری را نباید بی احساسی آن ها بدانیم، چون این شخصیت ها واقعا اهمیت قائل می شوند، اما احتمالا آن را بیشتر از طریق اعمال خود نشان می دهند تا حرف زدن.
مقاله زیر برای شناخت بهتر این افراد نوشته شده است:
برای افراد با تیپ شخصیتی ESFJ آرامش و هماهنگی در اولویت است، بنابراین احساسات خود را اغلب به طریقی بیان می کنند که تقویت کننده ارتباط ها باشد و از سایرین حمایت کنند. یک ESFJ به نظرسنجی مربوطه به این شکل پاسخ داد «من احساسات خودم را برای پرورش روابط بیان می کنم، برای اینکه به سایرین کمک کنم برای بیان احساسات خود احساس راحتی کنند.»
ESFJها به عنوان تیپ های احساسی برون گرا، به صورت ذاتی احساسات خود را در لحظه بیان می کنند. آن ها احساساتشان را با صدای بلند بیان می کنند و اگر مجبور باشند درباره آن حرفی نزنند، برایشان سخت است نگاه منطقی به احساساتشان داشته باشند.
این افراد با ابراز احساسات خود امیدوارند شفافیت، حمایت، آرامش و درک متقابل را به دست آورند. مطرح کردن احساسات تنها راهی واقعی برای ارتباط با ESFJها است. بنابراین این شخصیت برای آن اولویت زیادی قائل می شوند و اغلب در موقعیت هایی که فرد دیگر احساسات خود را بیان نمی کند، احساس نااطمینانی می کنند.
برای درک بهتر روابط خود مقاله زیر را بخوانید:
افراد تیپ شخصیتی ENFJ مشکلی با بیان احساسات خود ندارند، اگر پرورش دهنده رشد یا درک باشد. این شخصیت ها به عنوان تیپ های احساسی برون گرا، به بهترین شکل احساسات خود را زمانی پردازش می کنند که آن ها را به صورت لحظه ای بیان کنند و به زبان آورند. به همین شکل، این شخصیت ها از شنیدن حرف های سایرین درباره احساساتشان لذت می برند.
گوش دادن به صحبت دیگران درباره احساساتشان به این شخصیت ها کمک می کند احساس نزدیکی و ارتباط کنند و بتوانند با فرد دیگر همدلی کرده، او را راهنمایی و حمایت کنند. گرچه ENFJها همچنین دوست ندارند زباله دانی برای احساسات دیگران باشند. این شخصیت ها باید احساس کنند که احساساتشان تحسین می شود و واکنش خوبی نسبت به آن دریافت می کنند، به جای آنکه فقط دنبال فردی برای شنیدن صحبت هایشان باشند.
این تیپ ها را با خواندن مقاله زیر بیشتر می شناسید:
از نظر افراد با تیپ شخصیتی ENTJ که به اسم فرمانده نیز شناخته می شوند، احساسات اغلب در جایگاه دوم نسبت به منطق و کارایی قرار می گیرند. این شخصیت ها به احساسات به عنوان بینش هایی که ارزش ذاتی داشته باشند، نگاه نمی کنند بلکه آن ها را مانند نقاط داده ای می دانند که باید تحلیل و دسته بندی شوند.
این رویکرد به این افراد اجازه می دهد تمرکز منظم خود بر اهدافشان را حفظ کنند و اغب احساسات خود را مانند یک شیء می دانند تا مطمئن شوند تصمیم هایشان ریشه در چیزی دارد که از نظر آن ها واقعیت عینی است.
یک شخصیت ENTJ در نظرسنجی مربوطه گفت «احساسات جایگاه خود را دارند، اما بازی را کنترل نمی کنند.» این دیدگاه ریشه در بی اعتمادی عمیق به احساسات دارد و عواطف اغلب به عنوان موانع بالقوه برای تصمیم گیری بی طرفانه و واضح، نگریسته می شوند.
ENTJها نگران هستند که اگر به احساسات خود اجازه خودنمایی دهند، این عواطف منجر به نگاه متعصبانه خواهند شد و تصمیم هایی می گیرند که نه تنها منصفانه نیست، بلکه کارایی ندارند. در نتیجه، ENTJها اغلب برای ابزار احساسات یک رویکرد منطقی در پیش می گیرند و با دقت احساسات خود را قبل از آنکه اجازه دهند روی اعمال و تصمیم هایشان اثر بگذارند، از یک فیلتر منطقی عبور می دهند.
بدون تردید این رویکرد به مرور زمان ممکن است منجر به سرکوبی و پنهان کردن احساسات شود که گاهی به شکل خشم یا غم بروز پیدا خواهد کرد. به همین دلیل است که بسیاری از این شخصیت ها از کارهایی مانند نوشتن خاطرات خود، صحبت با مشاور یا صحبت کوتاه درباره احساسات خود بدون آنکه قضاوت شوند، نفع می برند.
انجام این کارها فشار احساسات سرکوب شده را از روی آن ها بر می دارد و کمک می کند بدانند درونشان چه خبر است تا بتوانند از خالی کردن احساسات پردازش نشده خود سر سایرین خودداری کنند.
برای درک روابط این تیپ ها مقاله زیر را بخوانید: