1402/03/18 10:30 AM - یک سال قبل
هرای سلطنتی و زیبا، همسر زئوس خدای برتر المپیایی ها بود که بر سراسر زمین حکومت می کرد. تصور می شود نام هرا به معنای بانوی بزرگ یا قهرمان باشد. او را "چشم گاوی" می نامیدند و از چشمان دوست داشتنی و مراقب او تعریف می کردند. طاووس نماد دیگری برای هرا بود، زیرا پر دم رنگین کمانی اش «چشم» داشت، نماد دیگری از هوشیاری هرا است. اعتقاد بر این بود که کهکشان راه شیری از شیر هرا ، تشکیل شده است. هر قطره ای که به زمین می افتد تبدیل به نیلوفر می شد که نمادی از قدرت خود بارور شدن بدن زن است. نمادهای هرا نشان می دهد که هرا یک الهه قدرتمند بود که مدت ها قبل از زئوس پرستش می شد. در اساطیر یونانی، هرا در مراسم رسمی به عنوان الهه قدرتمند ازدواج مورد احترام بود.
زیبایی هرا به شدت زئوس را به خود جذب کرد. از طرف دیگر هرا هم آنقدر می خواست که ازدواج کند که این تنها هدف هرا در زندگی بود. زئوس قبل از هرا همسران دیگری نیز داشت و اگرچه سیصد سال به هرا وفادار ماند، اما به شیوههای سابق خود بازگشت و هرا را خشمگین کرد و باعث شد که هرا نسبت به سایر زنان زندگیاش به شدت حسادت کند. زئوس اغلب خیانت می کرد و هرا به جای عصبانی شدن از زئوس نسبت به دیگر زنان و فرزندانش کینه توز و خشمگین بود و اغلب خشم خود را بر آنها فرو می برد. هرا بارها و بارها تحقیر شد، زیرا ازدواج برای هرا مقدس بود و او از این رفتار زئوس به شدت آسیب دیده بود.
اما عصبانیت هرا بسیار مخرب بود. هرا اژدهایی را رها کرد تا کل شهر همسر زئوس آگینا را نابود کند. هنگامی که دیونیسوس به دنیا آمد، او پدر و مادر خوانده دیونیسوس را دیوانه کرد تا او را بکشند. وقتی زئوس با کالیستو به هرا خیانت کرد، هرا کالیستو را به خرس تبدیل کرد تا پسرش را فریب دهد تا او را بکشد. اما زئوس مادر و پسر را به عنوان صورت فلکی دب اکبر و دب اصغر در آسمان قرار داد.
هنگامی که زئوس خود آتنا را به دنیا آورد، به هرا توهین شد، بنابراین تصمیم گرفت بدون زئوس پسری به دنیا بیاورد. هرا، هفائستوس ، خدای سازندگان را به وجود آورد، اما او با پای لنگ متولد شد، بنابراین مانند آتنا کامل نبود. هرا که در این مورد هم احساس حقارت کرد و هفائستوس را به دریا افکند. بعد ها هفائستوس برای انتقام از هرا، تختی از طلا و بسیار زیبا ساخت و به هرا هدیه کرد که تله ای بود برای هرا . زیرا وقتی هرا برروی تخت نشست دیگر نتوانست از روی تخت برخیزد و با زنجیرهای نامرئی به تخت بسته شده بود و هفائستوس نیز از این فرصت برای تحقیر هرا و از طرفی گرفتن امتیازهایی از زئوس برای آزادی هرا استفاده کرد. هفائستوس در ازای ازدواج با آفرودیته ، هرا را از تخت آزاد کرد اما رابطه او با آفرودیت هم پایدار نماند.
به طور کلی زئوس حتی برای داشتن فرزند نیازی به همسر نداشت. معمولا هرا به اخبار خیانتهای زئوس با خشم واکنش نشان میداد، اما گاهی کنار میرفت. گاهی تا انتهای زمین سرگردان بود و خود را در تاریکی عمیق افسردگی می پیچید.
کهن الگوی هرا در زنانی دیده می شود که آنقدر آرزوی ازدواج دارند که بدون شریک احساس ناقص بودن می کنند. غم و اندوه او از مجرد بودن به اندازه سوگ زنانی است که بارها برای بچه دار شدن تلاش می کنند و نمی توانند. هنگامی که یک زن "هرا" بخشی از یک رابطه متعهد می شود، خوشحال است، اما به شرطی که منجر به ازدواج شود.
شخصیت هرا به احترام، اعتبار و افتخاری که ازدواج به او هدیه می دهد نیاز دارد و می خواهد خانم کسی باشد. این زنی نیست که فقط با یک مرد زندگی کند و «خانه بازی» کند.هرا یک حلقه در انگشتش، یک تنظیم تاریخ عروسی، یک دوش عروسی و یک ماه عسل خوب می خواهد. هرا می خواهد عروسی را در تالاری بزرگ و فانتزی برگزار کند، نه یک مراسم سریع و خصوصی و مختصر. هرا زنی است که در روز عروسی خود احساس یک الهه می کند و اغلب از آن به عنوان بهترین روز زندگی خود یاد می کند.
این مفهومی است که در دهه 1950 در ایالات متحده رایج بود. اگر زنی در سن بیست و یک سالگی ازدواج نکرده بود، به طرز ناراحت کننده ای به «پیرزن خدمتکار» نزدیک می شد. در آن زمان بسیاری از زنان به محض فارغ التحصیلی از دبیرستان یا حتی قبل از آن در صورت بارداری ازدواج می کردند. حتی اگر او شغلی داشت یا در کالج تحصیل می کرد، یک زن "هرا" واقعاً به تحصیل یا شغل خود اهمیت نمی داد، او بیشتر به دنبال شوهر بود و وقتی او را پیدا می کرد، تمام دنیایش حول او می چرخید، حتی بیشتر از بچه هایی که داشتند.
دو معنا از سه معنی ازدواج، برآورده شدن نیاز درونی به همسر بودن و به رسمیت شناخته شدن توسط جامعه به عنوان بخشی از یک زوج است. اما برخی از مردم بسیار عمیق و معنوی عشق می ورزند، برخی از ازدواج ها سطح "عرفانی" دارند، تلاش برای یکپارچگی برای ایجاد احساس مقدس در ازدواج. اگر کهن الگوی هرا ازدواج کند و آن ارتباط "روح" را با جفت خود پیدا نکند، ازدواج را گرامی نمی دارد، اما آن را ترک نمی کند. او تصمیم خواهد گرفت که بهتر است در یک ازدواج ناراضی باشد تا تنها باشد. متأسفانه چنین زنی احساس بی ارزشی می کند مگر اینکه همسر کسی باشد.
هرا عروس تابناکی است که در روز عروسی از راهرو نزد شوهرش می رود. او شاد و پر است. هرا خوشحال است که مرد را مرکز زندگی خود کرده است. او دوستی بود که قبل از ازدواج با دوستان دخترش برنامه ریزی می کرد و به گشت و گذار و تفریح میرفت، اما اگر مردی از او قرار ملاقات می خواست، دوستان دخترش را رها می کرد و به قرار ملاقات میرفت. به محض ازدواج، بیرون رفتن با دوستان دخترش را متوقف میکند یا اگر شوهرش برنامهای داشته باشد، آنها را به حالت تعلیق در میآورد.
«هرا» کوچولوها کسانی هستند که در چهار یا پنج سالگی با پسری خانه بازی می کنند و می گویند: «تو بابا می شوی و برو سر کار، من مامان می شوم». اگر هرای جوان در خانه ای با والدینی بزرگ شود که ازدواج ناخوشایندی داشتند، او هنوز یک نسخه ایده آل از ازدواج در ذهنش دارد. همانطور که کودک هرا بزرگتر می شود، او به دنبال این است که با یک مرد جوان قوی و شایسته با آینده شغلی خوب همراه شود.دختری با شخصیت هرا زمانی برای هنرمندان گرسنه، شاعران حساس یا "دانشجویان غیر حرفه ای" ندارد. دختری با شخصیت هرا واقعاً به امنیت عاطفی نیاز دارد که یک رابطه برای او فراهم می کند.
یک زن هرا ارزش زیادی برای دوستی با زنان دیگر قائل نیست و حتی ممکن است دوست نزدیکی نداشته باشد. او ترجیح می دهد همه کارها را با شوهرش انجام دهد تا بتواند هر حرکت او را تماشا کند. زن هرا بسیار ناامن است و نیاز به اطمینان دائمی دارد که دوستش دارند، حتی اگر مرد را تا حد مرگ خفه کند. وقتی هرا و شوهرش به عنوان یک زوج بیرون می روند، زندگی اجتماعی خوبی دارد. اما اگر یکی از دوستان شان همسرش دچار مرگ یا طلاق شود، بودن یک زن در دسترس به عنوان بخشی از گروه اجتماعی برای هرا ناراحت کننده است، به خصوص اگر شوهرش توجهی به زن نشان دهد.
یک زن هرا در تشخیص افراد ممکن است خوب نباشد. او ممکن است آن قدر در ازدواج عجله کرده باشد که خود را با مردی از نظر عاطفی غیر بالغ بیابد که شوهر او شده است. هنگامی که هرا متوجه می شود که شوهرش به او خیانت می کند، به جای عصبانی شدن، از بحث در مورد مشکلات بین خود و همسرش اجتناب می کند، بنابراین اغلب با یک فرد بی غید و بند در رابطه ازدواج می ماند. خشم او به جای همسرش متوجه «زن دیگر» خواهد شد. یک زن هرا وقتی که بین انتظاراتش از آنچه ازدواج باید باشد و ازدواج او واقعاً چه چیزی است، فاصله دارد از دردهای روانی رنج می برد. زن هرا سعی می کند این را با حضور در انبوهی از فعالیت های اجتماعی جبران کند، بنابراین آنها تصویر یک زوج عالی را دارند. هرا کمترین احتمال درخواست طلاق را دارد. حتی اگر شوهرش بخواهد او را ترک کند، او نام شوهر را حفظ خواهد کرد و احتمالاً دلایلی برای ادامه تماس با شوهرش در مورد مسائل بی اهمیت پیدا می کند، حتی اگر شوهرش دوباره ازدواج کرده باشد.
یک زن هرا معمولاً بچه دارد زیرا این بخشی از نقش همسر بودن است. با این حال، یک زن هرا غریزه مادری زیادی نخواهد داشت، مگر اینکه مقداری از الهه دیمیتر را در خود داشته باشد. یک زن هرا بیش از حد به رابطه علاقه ندارد، او انتظار دارد که مرد همیشه رهبری را به عهده بگیرد، اما سعی می کند این را به عنوان بخشی از "شرح شغل" به طور جدی در نظر بگیرد و امیدوارم الهه آفرودیت نیز در او باشد. هرا آنچه را که به نفع فرزندانش است، اگر با منافع شوهر تضاد داشته باشد، قربانی می کند. بسیاری از زنان هرا پدرانی انتقادی یا سختی داشتند که هرگز برای آنها وقت نداشتند. اگر شهامت این را پیدا کنند که در سنین بالا صحبت کنند، مادرانشان اغلب آنها را به خاطر «آزار دادن» پدرانشان سرزنش می کنند. بنابراین یک زن هرا اغلب یک مادر هرا دارد.
سالهای میانی هرا اگر در یک ازدواج پایدار با مردی باشد که تا حدودی موفقیت به دست آورد، سال های خوشی خواهد بود. هرای مجرد، مطلقه یا بیوه بدبخت است. میانسالی زمانی است که بسیاری از ازدواج ها تحت استرس قرار می گیرند، زیرا اگر زن دیگری وارد صحنه شود، هرا همه را از مالکیت، حسادت و عدم تمایل به رها کردن خود ناراضی می کند.
در نسخههای دیگر اساطیر هرا ، او اصلاً به همسری نیاز نداشت. اما خدایان پدرسالار، زئوس را به زمین آوردند. از آنجا که هرا قوی تر از آن بود که نابود شود، راضی به ملاقات با زئوس نشد. زئوس نیز با حیله ای خود را تبدیل به فاخته ای کرد که از طوفان و صائقه گریخته بود و به آغوش هرا پرکشید. هرا که دلش به حال فاخته سوخته بود او را در آغوش گرفت و به اقامت گاه خودش برد. در آنجا زئوس به شکل خودش به هرا ظاهر شد و با چرب زبانی و وعده ازدواج هرا را راضی کرد تا با او ازدواج کند. این پیوستن اجباری الهه زنان با زئوس صاعقه به دست، هرای کلاسیک (هرا اسطوره ازدواج) که اغلب درباره آن می شنویم، اتفاق افتاد.
در این داستان، هرا همچنان حسود، متحجر و نه چندان جذاب است، اما به هر حال هرگز نمی خواست با زئوس ازدواج کند! این ازدواج مصلحتی برای فرونشاندن سیاست یک زمان پرتلاطم بود. در آن زمان زئوس در زندگی خود نیز به دنبال همسر نبود. زئوس همیشه به دنبال رابطه آزادانه بود اما سرانجام از آنجایی که هرا در این ازدواج بود، علیه زئوس و روش های فریبکاری او شورش کرد و به دنبال دیگر عاشقان زئوس رفت. هرا در جنگ تروا در مقابل زئوس قرار گرفت. جریان از این قرار بود که هرا و آتنا از دست پاریس به دلیل انتخاب آفرودیته به عنوان زیباترین زن، عصبانی بودند، دلیل انتخاب آفردیته هم از این قرار بود که اریس که اله نفاق بود برای انتقام از مراسم ازدواجی که در تروا برگزار شده بود و او را دعوت نکرده بودن، با سیبی طلایی و بسیار زیبا که بر روی آن نوشته شده بود برای زیباترین زن وارد مجلس شد. برای تصاحب سیب بین آفرودیت و هرا و آتنا اختلاف درگرفت. قضاوت اینکه چه کسی صاحب سیب باشد به پاریس شاهزاده تروا واگذار شد. آتنا به پاریس حکومت تروا را پیشنهاد داد و هرا به او فرمانروایی بر آسیا را پیشنهاد داد و آفرودیت هم عشق هلن که زیباترین زن فانی بود را داد. پاریس هم پیشنهاد آفرودیت را پذیرفت و سیب را به آفرودیت داد. هرا . آتنا از این تصمیم ناراحت شدند اما هرا بود که ترتیبی داد تا یونانیان به تروا حمله کنند. در این حمله آتنا و هرا از یونانیان پشتیبانی میکردند و در طرف دیگر هم آفرودیت از تروا دفاع میکرد که در این بین آرس و پوزیدون هم به یاری آفرودیت پیوستن. زئوس از اینکه خدایان در این نبرد در برابر هم باشند بسیار ناراحت شد و در شورایی که بین خدایان برگزار شد خواستار اتمام جنگ و دخالت خدایان و برقراری صلح بین تروا و یونان شد اما هرا در برابر زئوس سکوت نکرد و با مذاکره با زئوس او را متقاعد میکند که جنگ ادامه پیدا کند و در نهایت تروا ویران میشود و هرا انتقام پاریس را از تمام تروا میگیرد.
اما در نهایت جز عقب نشینی های دوره ای هرا در خلوت، اندکی از الهه زنانگی با وقار باقی نمانده بود.
هرا سه مرحله زندگی را پشت سر گذاشته بود: نوجوانی، جوانی و پیری. او ابتدا دختر یا هبه ( برای توضیح بیشتر در مورد هبه به انتهای همین مقاله رجوع کنید)بود، باکره نه به این دلیل که از رابطه اجتناب می کرد، بلکه به این دلیل که مسئولیتی در قبال کودکان نداشت. او را Antheia یا گلدار نیز می نامیدند، زیرا او مانند زمین جوانه زده جوان بود. بعد، او به عنوان یک زن بالغ ظاهر شد، نیمفنومن، یا "جستجوی همسر" در اوج زندگی. سرانجام هرا خود را به عنوان Theira یا Crone نشان داد، زنی که از زایمان و فراتر از آن گذشته است و زندگی می کند تا دوباره خودش باشد.
بنابراین در این مراحل، هرا مظهر قدرت یک زن است. او به عنوان کینه توز نشان داده شد، اما هرا سخاوتمند و مطمئن بود. هرای باستانی آنقدر دوست داشته می شد که با وجود اینکه تصویر او به گونه ای منفی نمایش داده می شد، هنوز مورد پرستش و احترام قرار می گرفت. هرا که نماد جوهره درونی رشد زنانه است، الهه ای بود که هرگز سزاوار تحقیرهایی نبود که بر سر او ریخته می شد. اگر هرا به اندازه زئوس قدرتمند نبود و اگرچه هرا شیطانی بود، اما ویژگیهای خوب هرا همچنان پابرجا بود.
زمستان زمانی است که او یا برای مدتی یا به دلیل مرگ همسر از او جدا می شود و هرا بیوه است و مخفی می شود. شانس تکمیل یک چرخه جدید در اساطیر هرا ذاتی است. یک زن هرا در یک ازدواج بد می تواند با ترک یک ازدواج پوچ یا توهین آمیز خود را "بیوه" کند. او می تواند در یک ازدواج متفاوت از نو شروع کند و این بار عاقلانه تر انتخاب کند. در یک ازدواج خوب، میل او به همسر شدن می تواند به نحوی مثبت برآورده شود.
این چرخه همچنین می تواند یک تجربه درونی باشد اگر هرا نیاز به ازدواج را کنار بگذارد یا با این واقعیت روبرو شود که نیازی به دیدن نقش همسر به عنوان تنها راه تحقق ندارد. یک مادربزرگ بیوه در آستانه یک مرحله جدید پس از یائسگی می تواند از نظر روانی یک بار دیگر دوشیزه شود و خوشبختی پیدا کند. یا نگرش دوشیزگی می تواند به هرا کمک کند تا جنبه ها و نقاط قوت جدیدی را پیدا کند که هرگز کشف نکرده است.
با این حال، هرا بیوه ممکن است به طور مزمن افسرده شود، مگر اینکه برخی از کهن الگوهای الهه دیگر را در خود داشته باشد. او همه دوستانش را کنار زده است و به احتمال زیاد با فرزندانش صمیمی نیست. بهترین حالت این است که او سال های طلایی خود را با همین مرد با خوشحالی سپری کند. وقتی زنی خود را با هرا میشناسد، تصور میکند که زندگیاش با ازدواج متحول میشود و "زئوس" او همه نیازهای او را برآورده میکند.
اگر این اتفاق نیفتد، او در بیرون وانمود می کند که در یک ازدواج خوشبخت است. زنی با این گرایش ها واقعاً می تواند ظالم خودش باشد. او تبدیل به یک زیرک آزاردهنده، زخمی و ناراضی خواهد شد. الهه هرا بیش از هر الهه دیگری رنج کشید، اما دیگران را با ظلم بسیار مورد آزار و اذیت قرار داد. اما او تمام تلاش خود را می کند تا مطمئن شود که دسترسی به زنان خوشتیپ با شخصیت خوب در گروه اجتماعی او و همسرش نیست. و چه کسی می تواند او را سرزنش کند؟
شناخت ویژگی های هرا و انجام تمام تلاش خود برای اجتناب از آنها اولین قدم برای فراتر رفتن از او است. بهتر است خیلی سریع وارد ازدواج نشوید و برای شناختن شریک زندگی وقت بگذارید. به طور خودکار به هیچ پیشنهاد ازدواج «بله» نگویید. در مورد آن فکر کنید. مراقبت از شوهر و فرزندان یک چیز است، اما زن باید علایق دیگری را خارج از خانه پیدا کند. یک زن هرا بیش از حد به شوهرش وابسته است و باید یاد بگیرد که مهارت های حل مسئله را خودش توسعه دهد. او می تواند از خشم خود در مورد ازدواج ناموفق خود برای خلق آثار هنری، مجسمه سازی یا نوشتن شعر استفاده کند. عاقلانه است که به مدرسه بازگردد، این بار واقعاً یاد بگیرد، یا شغلی پیدا کند یا سرگرمی پیدا کند، کارهای داوطلبانه انجام دهد. او برای رها کردن تمایلات «هرا» خود، باید «زئوس» خود را رها کند.هرا باید یاد بگیرد که شخص دیگری هرگز مسئول خوشبختی او نیست. او باید آن را در درون خودش پیدا کند. تقصیر هرا بود که به یک مرد بی ایمان وفادار ماند و همه در زندگی خود را نادیده گرفت تا تمام وقت و توجه خود را به او اختصاص دهد. یک زن هرا باید تجربیات جدید را امتحان کند، رشد کند و تغییر کند، تا زنی باشد که زمانی مورد احترام و قوی بود که زمانی توسط مردمش تصور می شد.
هبه ، الهه و سمبل جوانی است. هبه دختر هرا و زئوس است که در المپ مسول تهیه نوشیدنی و خوراک های خدایان بود. زمانی که هرکول یا هراکلوس کشته شد و تن زمینی خود را رها کرد،به المپ آورده شد و او را به همسری هبه درآوردند. پس از آن هبه اغلب به کمک مادرش هرا مشغول بود. در زمان باستان اعتقاد بر این بود که هبه توانایی بازگرداندن جوانی را دارد.
هرکول یا هراکلس آخرین پسر فانی زئوس بود. او از مادری فانی به دنیا آمد و پس از مرگش به المپ برده شد و به خدا تبدیل شد. در ابتدا نام او آلکیدس بود اما بعد ها برای اینکه توسط هرا پذیرفته شود، نام او را هراکلس به معنای شکوه هرا گذاشتند. اما هرا باز هم او را نپذیرفت و بارها سعی در انتقام از او گرفت و در کودکی دو مار را به گهواره او فرستاد و بعد ها چندین بار او را دچار جنون کرد. هراکلوس بسیار شجاع و جنگ آور بود اما از خرد و تدبیر زیادی بهره مند نبود. هنگامیکه در گهواره بود دو مار را که هرا فرستاده بود خفه کرد. در نوجوانی شیری را از پا درآورد. او گرزی از چوب زیتون و لباسی از پوست شیر داشت. در افسانه ها هرکول در اثر جنون آنی که هرا در او قرار داد، دو فرزند خود را کشته بود و برای جبران آن و رهایی از احساس گناه به مدت 12 سال به خدمت اورستئوس رفت که هر سال معادل یک خان و انجام یک کار خارق العاده بود که به دوازده خوان هرکول معرف شد. بعد از این دوازده خان، هرکول یک انسان آزاد و رها شد.
دوازده خان هرکول عبارت بودند از :
در نهایت یک سانتور (موجودی که نیمی اسب و نیمی انسان بود) همسر هرکول را دزدید و هرکول او را از راه دور با نیزه ای از پا در آورد و همسرش را آزاد کرد. آن سانتور قبل از رسیدن هرکول به همسر او گفت جامی از خون من نگه دار و هر وقت احساس کردی هرکول را از دست خواهی داد آن را به لباس هرکول بزن. بعدها وقتی هرکول به زن دیگری علاقمند شده بود، همسرش از خون سانتور به جامه هرکول پاشید اما متوجه شد که سانتور به او دروغ گفته بوده و خون او زهری بود که باعث مرگ هرکول شد و بدین ترتیب هرکول به المپ برده شد و در آنجا زندگی ابدی به هراکلوس داده شد و با هبه دختر زئوس ازدواج کرد.