1402/03/20 10:59 AM - یک سال قبل
دیونیسوس جوانترین خدای المپ بود، تنها کسی که مادر فانی داشت. انگور، حیوانات، درختان و همه طبیعت برای دیونیسوس عزیز بودند. در اساطیر دیونیسوس معمولاً توسط زنان احاطه شده بود. آنها در کودکی یا پرستار دیونیسوس بودند، یا عاشقان چشمان ستاره ای دیونیسوس بودند که وقتی دیونیسوس بزرگ شد، تحت تسخیر او بودند. دیونیسوس به طور معمول به عنوان یک نوزاد انگور در دست، یا به عنوان یک جوان خوش تیپ با تاجی از پیچک یا درخت انگور بر سر به تصویر کشیده شده است.
دیونیسوس پسر زئوس و سمله زن فانی و دختر کادموس پادشاه تبس بود. سمله علاقه زئوس را به خود جلب کرد. همسر حسود زئوس ، هرا متوجه شد و مصمم شد سمله و فرزند خردسالش را مجبور کند تا بهای رابطه با زئوس را بپردازند. هرا در لباس پرستار پسرش، به سمله ظاهر شد و او را متقاعد کرد که اصرار کند که زئوس خود را با الوهیت و شکوه کامل به او نشان دهد.
هنگامی که زئوس اواخر همان شب به دیدار سمله رفت، سلمه به زئوس التماس کرد که خود را به عنوان خدای اصلی المپ به او نشان دهد. زئوس به رودخانه استیکس سوگند یاد کرده که هر آنچه را که سلمه می خواهد برای او انجام دهد و آن سوگند غیرقابل برگشت بود. سمله نمی دانست که این عمل منجر به مرگ او خواهد شد، اما هرا این کار را کرد. صاعقه زئوس سمله را کشت، اما پسر متولد نشده او جاودانه شد. به محض مرگ سمله، زئوس دیونوسوس را از شکم او جدا کرد و او را به ران خود دوخت و به عنوان انکوباتور او عمل کرد تا اینکه برای تولد آماده شد. وقتی زمان فرا رسید، هرمس در این غیرعادی ترین زایمان نقش ماما را ایفا کرد.
دیونیسوس را نزد خواهر سمله بردند تا به عنوان یک دختر بزرگ شود تا از خشم هرا در امان بماند. اما هرا مراقبانش را دیوانه کرد و آنها سعی کردند دیونیسوس را به قتل برسانند. زئوس با تبدیل دیونیسوس به قوچ، او را یک بار دیگر نجات داد و دیونیسوس را به یک کشور کوهستانی الهی و افسانه ای، کوه نیسا، که در آن حوریانی زیبا زندگی می کردند، برد. در این مدت مربی او سیلنوس اسرار طبیعت از جمله شراب سازی را به دیونیسوس آموخت. دیونیسوس به عنوان یک کهن الگو و انسان همیشه به طبیعت و زنان نزدیک بود. در اسطوره ها عامل جنون و مشکل در روان انسان بود.
دیونیسوس در جوانی از طریق مصر، از هند به زادگاهش تبس در یونان سفر کرد. دیونیسوس به مردم یاد می داد که چگونه تاک انگور را هر جا که می رفت رشد دهند. جنون و خشونت اغلب با او همراه بود. گاهی اوقات گفته می شد که هرا، دیونیسوس را دیوانه می کرد، اما اغلب دیونیسوس مسئول اعمال خشونت آمیز نسبت به مردم بود. پس از اینکه پادشاه لیکورگوس دیونوسوس را رد کرد، دیونیسوس لیکورگوس را دیوانه کرد تا هنگامیکه فکر میکرد که فقط یک درخت انگور را میبرد، پسرش را بکشد! زنانی که دیونوسوس را رد می کردند اغلب اعضای خانواده خود را با تکه تکه کردن آنها می کشتند. هنگامی که او از هند به خانه آمد، الهه Cybele او را از قتل هایی که در جنون خود مرتکب شده بود پاک کرد، و مهمتر از آن، اسرار و آیین های آغازین خود را به او آموخت، زیرا او یک الهه مادر بزرگ بود.
بعد از فوت سمله توسط دسیسه هرا، دیونیسوس مجبور شد به هادس (خدای دنیای درون/ مردگان) فرود آید تا مادرش سمله را زنده کند. هنگامی که دیونیسوس این کار را انجام داد، آنها به کوه المپوس رفتند، جایی که خوداو نیز آنجا جاودانه شده بود. سمله به عنوان الهه مرتبط با ماه و زمین (به عنوان گایا) در اوایل دوران پیش از هلنی پرستیده شده است. در اساطیر یونانی، دیونیسوس تنها خدایی است که در واقع زن را نجات می دهد و به وضعیت بهتری برمی گرداند، نه اینکه مانند بسیاری از خدایان یونانی بر زنان تسلط مییافتند و آن ها را آزار می دادند. به همین دلیل طبیعتاً دیونیسوس توسط زنان یونان باستان پرستش می شد که اغلب در مناطق کوهستانی وحشی و دورافتاده با این خدا ارتباط برقرار می کردند.
آریادنه دختر مینوس پادشاه یونان بود و عاشق تسئوس قهرمان آتنی شد. آریادنه به تسوس نشان داد که چگونه از هزارتوی معروف عبور کند. سپس تسئوس و آریادنه عازم آتن شدند، اما تسئوس، آریادنه را در جزیره ناکسوس رها کرد. آریادنه به خاطر قلب شکسته اش خودکشی می کرد، اگر دیونیسوس با او ازدواج نمی کرد و او را نجات نمی داد. زئوس بار دیگر به نفع دیونیسوس وارد عمل شد و آریادنه را جاودانه ساخت. آریادنه نزدیکترین رفیق با آفرودیت، الهه عشق شد. آریادنه زمانی الهه ماه کرت بود، اما یونانی ها او را در اساطیر خود به یک فانی قربانی تبدیل کردند. با این حال، از طریق دیونیسوس او دوباره خدا شد.
دیونیسوس طبیعت را دوست داشت و هنگامی که در قلمرو آن احساساتی و غیرمنطقی شد، با موسیقی دیوانه وار رقصید و باعث شد زنان احساس کنند تحت تسخیر او هستند. دیونیسوس در حالت های متناوب وحشی و سپس در سکوت مرگبار زندگی می کرد. جشن های دیوانه وار دیونیسوس به عنوان Orgia شناخته می شد، کلمه ای که عیاشی از آن می آید. دیونیسوس دوست داشت مهمانی هایی با شراب یا انواع دیگر مسکرات مذهبی برگزار کند، در حالی که به رقصیدن با موسیقی نی طبل و سنج می پرداخت و در حالت خلسه می رفت و زنان با او به عنوان یک خدا احساس «یکپارچگی» می کردند. با این حال، گاهی اوقات این عیاشی ها از کنترل خارج می شد و با قطعه قطعه کردن حیوان و خوردن گوشت خام آن به اوج می رسید.
آپولو پناهگاه خود، معبد دلفی را برای سه ماه زمستان به دیونیسوس قرض داد و جشن دیونوسوس در دلفی بهانه دیگری برای عیاشی بزرگ بود، اما محدود به نمایندگان رسمی زنان شهرهای یونان بود و هر دو سال یکبار جشن می گرفت. شاید بتوان فکر کرد که دیونیسوس بیشتر در شهر سرکوب میشود، اما او را میشناختند، میستودند و زنها او را دوست داشتند. آنها حضور او را در دلفی با ایجاد یک سنت جدید جشن میگرفتند. یونانی ها یک رقص سالانه مقدس را با "بیداری" دیونوسوس نوزاد در گهواره خود آغاز میکردند. شراب تازه آورده شد و به صورت تشریفاتی برکت داده شد. دیونیسوس جایگاه مهمی در اورفیسم (قرن ششم پیش از میلاد) دارد که نام خود را از شاعر اسطورهای، اورفئوس گرفته است. در الهیات اورفیک، دیونیسوس کودک را تکه تکه کردند و توسط تایتان های حسود خوردند، اما قلب او توسط آتنا نجات یافت و او توسط زئوس دوباره متولد شد. در نسخه ای دیگر، او به عنوان پسر سمله دوباره متولد شد. زندگی و مرگ مضامین اساطیر دیونوسوس است. قبر دیونیسوس در پناهگاه آپولو در دلفی بود، جایی که سالانه او را به عنوان یک نوزاد تازه متولد شده پرستش می کردند. دیونیسوس یک خدای بالغ بود که مرد، خدایی که مدتی را در دنیای زیرین گذراند و خدایی که از یک کودک تازه متولد شده بود.
دیونیسوس و هرمس دو کهن الگو هستند که مرد را مستعد میکنند تا برای همیشه جوانی ابدی بماند. دیونیسوس شدیدا احساساتی است، در هر چیزی که به آن علاقه دارد جذب می شود و تعهدات، تکالیف یا هر قرار ملاقاتی که ممکن است داشته باشد را فراموش می کند. دیونیسوس ممکن است در اطراف پرسه بزند، زنان را جذب کند و زندگی آنها را مختل کند و سپس به سرعت به راه خود ادامه دهد. بسته به اینکه چه کسی یا چه حسی او را به آخرین اوج زندگی اش رسانده است، یک لحظه می تواند بسیار غمگین و ناامید باشد و لحظه ای دیگر به وجد بیاید. از آنجایی که مادر دیونیسوس قبل از تولد او درگذشت، دیونیسوس توسط پرستاران و مادران رضاعی که عجیب و غریب بودند، احاطه شده بود. دیونیسوس مجبور شد برای یافتن سمله به هادس فرود آید. مردانی از این کهن الگو اغلب به دنبال یک نسخه ایده آل از یک زن کامل هستند که هم مادر و هم معشوق است و در حالی که در تلاش برای یافتن او ناموفق هستند، دارای رشته ای از امور هستند. راه دیگر ممکن است عشق زیادی به طبیعت باشد.دیونیسوس ممکن است از پرستاری لذت ببرد، از داشتن شغلی که قبلاً زنانه تر دیده می شد. مرد دیونیسوس نیز کسی است که ممکن است پیرو یک رهبر مذهبی زن کاریزماتیک شود. همانطور که دیونیسوس به سمت زنان کشیده می شود، آنها نیز به سمت او کشیده می شوند. او نقش "پسر بی مادر" را بازی می کند و احساسات مادرانه را در زنان برمی انگیزد، بنابراین ممکن است دائماً توسط آنها احاطه شود. دیونیسوس اغلب با این زنان می ماند زیرا او در بخشی از دوران کودکی خود به عنوان یک دختر بزرگ شد در حالی که زئوس سعی می کرد او را از هرا پنهان کند.
روان انسان غالباً از نوع آندروژن و زن-مرد است. دیونوسوس را «مرد-زنانه» یا «زنانه» توصیف کردند. آندروژنی روانشناختی، تجربه ای درونی از ادراکات مردانه و زنانه، کلید ورود به این قلمرو است. افرادی مانند کارلوس کاستاندا که در بخاطر ابتکارات خود توسط شمن ها معروف هستند دارای کهن الگوی دیونیسوس بودند. در روانشناسی یونگ، دیونیسوس برای رشد امر زنانه در مردان (به عنوان آنیما) با ارزش است. دیونیسوس زنان را از زندگی روزمره خود به پرستش طبیعت و یافتن عنصر خلسه در خود فرا می خواند و آنها را وارد یک تجربه شمنی می کرد. دیونیسوس هم مبتکر و هم کشیش الهه بزرگ بود. در تجدید حیات کنونی جنبش معنویت زنان، دیونیسوس در زنانی حضور دارد که مظهر کهن الگوی کشیش به عنوان میانجی بین دو جهان هستند. اگر با شخصیت Morgaine، کشیش ماریون زیمر بردلی، Mists of Avalon آشنا هستید، ممکن است به یاد داشته باشید که یک کاهن الهه میتوانست از میان مهها به آوالون سفر کند و افراد مورد اعتماد خاصی را به قلمرو معنوی زنانه یا جزیره الهه ببرد، اما این جزیره برای همه قابل مشاهده نبود.
مردی با شخصیت شمنی بودن در فرهنگی که از مردانی تشکیل شده است که هر روز از خواب بلند می شوند و سر کار می روند، چیزی بیش از «متفاوت» و به احتمال زیاد «دیوانه» تلقی می شود. اگر دیونیسوس تنها کهن الگوی قوی در یک مرد باشد، او همچنان به سمت تجربه حالات تغییر یافته آگاهی کشیده می شود. قلمرو دنیای نامرئی به او احساس حق می دهد و او را با بینش های خود مجذوب خود می کند. دیونیسوس میتواند به عنوان یک عارف عمل کند، اگر آن را ساکت نگه دارد، در حالی که در دنیای «واقعی» عمل میکند، یافتن این عنصر دیونیسوسی در زندگی به او معنای بزرگتری میدهد.
اگرچه دیونیسوس با بقیه بچه ها متفاوت است، اما ممکن است دوستی های نزدیک مردانه زیادی داشته باشد. مرد دیونیسوس می تواند گفتگوهای طولانی و معنی دار با یک مرد هرمسی داشته باشد و از همه چیزهای زیبایی که یک مرد هفایستوس می داند چگونه بسازد، قدردانی می کند. دیونیسوس آثار هنری را با حس احترامی که هفایستوس به خوبی درک می کند لمس می کند. دیونیسوس میتوانست برای دوستش گریه کند، وقتی دوستش آمپلوس مرد، دیونوسوس بر سر قبر او گریست و از اشکهایش شراب بیرون آمد.
کهن الگوی دیونیسوس جوان بود، دیونیسوس را به عنوان فردی زیبا و خوش قیافه توصیف کردند، با موهای بلند و روان بر شانه هایش. این تصویر یک جوان ابدی ممتاز است. چون یک نوجوان ابدی سردرگم است و زندگی مشخصی برای آینده خود ندارد، برای خوش گذرانی زندگی می کند. از آنجایی که دیونیسوس مدام به دنبال پیداکردن راهی برای سرخوشی است، به طور جدی در معرض خطر مشکلات سوء مصرف مواد است. عبارت «spiritus contra spiritum» به معنای استفاده از ارتباط معنوی در برابر اعتیاد به الکل یا سایر مواد مخدر است. وقتی یک مرد دیونیسوس در زندگی یک زن مهم است، زندگی او چیزی به جز زندگی خسته کننده خواهد بود. اما اینکه رابطه چقدر شاد، دردناک یا آشفته است به ساختار رابطه بستگی دارد. آیا این یک دوستی، یک زندگی مشترک یا ازدواج است؟ چه امیدی به آن است؟ دیونیسوس اغلب برای زنی که تحول بزرگی را در زندگی خود تجربه می کند، شخصیت مهمی است. دیونیسوس مردی است که اگر زنی او را رها کند، اشتیاق دیونیسوس را فعال می کند، یا اگر در تمام زندگی اش احساساتش را سرکوب کرده باشد، از رفتار بی پروا او لذت می برد. متأسفانه، فرزندان این زوج ممکن است در این سناریوها بیشترین آسیب را ببینند.
بدیهی است که بسیاری از مردان دیونیسوس ممکن است عمر طولانی نداشته باشند، زیرا به سرگرم میهمانی اند و طعمه مواد مخدر و الکل میشوند تا به سر حد مرگ برسند. با این حال، در اساطیر دیونیسوس، خدایان متعددی به او کمک کردند. کهن الگوی زئوس ، کهن الگوی هرمس و کهن الگوی آپولو همگی کهن الگوهایی هستند که یک مرد دیونوسوسی باید درون خود پرورش دهد تا بتواند زندگی طولانی تری را تجربه کند. زئوس دو بار جان دیونوسوس را نجات داد، ابتدا دیونیسوس را از شکم مادر مردهاش گرفت و به ران خود دوخت، همچنین زمانی که هرا والدین رضاعیاش را دیوانه کرد، دیونیسوس را نجات داد. تصویر پدری دلسوز و مثبت میتواند به دیونوسوس کمک کند. دیونیسوس می تواند فردی مثبت باشد اگر پدر یا مربی خوبی داشته باشد و می تواند خود را دوست داشته باشد و احساس شایستگی کند.
زنان همچنین می توانند کهن الگوی Dionysus داشته باشند، زیرا هر زنی درون خود نیمه وجودی مردانه ای دارد. مائنادها زنان پرستنده ای بودند که در قله کوه ها به دنبال خدا می گشتند، اما می توانستند با اندک ناملایمتی، از زنان دوست داشتنی و مادرانه به دیوانگان خشمگین تبدیل شوند. زیبایی و خطر از مشخصههای این دوگانگی است، همچنین تمایل به احساسات شدیدی که زندگی دیگران را مختل میکند.
به طور کلی دیونیسوس نقش یک جنگجوی آزار دیده را ایفا کرد، زیرا با پیروان زن خود به طبیعت و کوه های محبوبش گریخت. دیونیسوس در سراسر جهان یونان سفر کرد و زنان را به ترک خانه و کانون و تعقیب او فرا خواند و با خصومت های زیادی به ویژه هرا، الهه ازدواج مواجه شد. زیرا هرا به ازدواج پایدار و تعهدات، پایداری و وفاداری احترام می گذارد. دیونوسوس احساسات نامناسبی را بروز می دهد که از زنان می خواهد نقش های معمول خود را فراموش کنند. دیونوسوس همچنین در یک کهن الگوی از هم پاشیده همراه با اساطیر او بافته شده است. دیونیسوس در سرنوشت اوزیریس، خدای مصری شریک شد. "تجزیه" استعاره ای است از کسی که در زندگی با "حفظ آن" مشکل دارد، زیرا دیونیسوس قادر نیست احساسات قدرتمند و متضاد درونش را با هم آشتی دهد. زندگی این کهن الگو در درون کسی که در دینی تربیت شده باشد که بر احساس گناه تأکید دارد، دشوار است.
دیونیسوس پدر قدرتمندی داشت که به او اهمیت زیادی می داد. در اساطیر دیونوسوس، زئوس در واقع بیشتر از سایر پسرانش با او همراهی کرد، حتی تا آنجا که از او قبل از تولد تا بعد از آن محافظت کرد. بعدها زئوس آریادنه را جاودانه کرد. بنابراین اگر یک پسر دیونوسوس پدری دوست داشتنی و تأیید کننده داشته باشد از انتخاب های او حمایت می کند.
از سوی دیگر، بسیاری از مردان از ناتوانی در بیان احساسات و تمایلات خود رنج می برند و پرورش برخی از صفات دیونیسوس می تواند برای آنها مفید باشد. دیونیسوس به جای تمرکز بر اهداف، نشان دهنده زندگی در لحظه است. رقصیدن و عشق ورزی قلمروهایی هستند که دیونوسوس در آنها به خصوص راحت است و شدت، خودانگیختگی و ادغام با یک عاشق را امکان پذیر می کند. به محض اینکه مرد متوجه تیک تاک ساعت شد، دیونوسوس اتاق را ترک کرد! برای ارتباط با دیونیسوس درونی، رفتن به جنگل یا یک مکان کوهستانی برای تعطیلات آخر هفته عالی است.
توضیح اینکه چگونه یک مرد از نوع دیونیسوس در جامعه امروزی ظاهر می شود بسیار دشوار است. بر اساس معیارهای کلی، او برای زنان اطرافش بیش از حد زنانه، عرفانی، غیر متعارف، تهدیدآمیز یا بیش از حد جذاب ارزیابی می شود. این یک فرد جذاب است که نمی تواند یک نوع زندگی روزمره زندگی کند. مرد دیونیسوس افراد معمولی را ناراضی می کند و زندگی آنها برای او کسل کننده تر از آن است که بخواهد زندگی کند. دیونیسوس تمایلی به انطباق ندارد، بنابراین حتی اگر در ابتدا تلاش کند، به زودی اختلافات او آشکار خواهد شد. جستوجوی و تلاش میتواند دیونیسوس را به سمت رهبر مذهبی شدن سوق دهد، زیرا دیونوسوس عبادت را دوست دارد. دیونیسوس می تواند به آشرام بپیوندد، جایی که می توان از طبل زدن، مدیتیشن و آواز خواندن برای تغییر حالت های هوشیاری استفاده کرد. تجارب عرفانی نفسانی یوگای تانتریک نیز برای دیونیسوس بسیار مناسب است. دیونیسوس رقابتی نیست یا واقعاً علاقه ای به تحصیلات دانشگاهی ندارد. مرد دیونیسوسی می تواند در حوزه های خلاقانه مانند نویسندگی یا بازیگری موفق باشد. اما بیشتر مردان دیونیسوسی را میتوان به عنوان ستارههای راک، موسیقیدان، شاعر و افرادی یافت که مجبور به مبارزه با اعتیاد به مواد مخدر یا الکل شدهاند.
هرمس در بدو تولد دیونیسوس، مامای وی بود و دیونیسوس را به والدین رضاعی خود سپرد. هرمس می تواند به دنیای زیرین، زمین و ارتفاعات المپ سفر کند و از نظر احساسی در هیچ یک از مکان ها گیر نکند. یک دیونیسوس در لحظه زندگی می کند. هرمس می تواند به او کمک کند تا بفهمد هر کجا که از نظر عاطفی باشد، فقط موقتی است. هرمس خدای ارتباط است و می تواند به دیونیسوس کمک کند تا احساسات خود را در قالب کلمات بیان کند و آنها را با دیگران به اشتراک بگذارد. اگر دیونیسوس بتواند مشکلات خود را با افراد بیشتری در میان بگذارد، می تواند دیدگاه وسیع تری از زندگی به دست آورد. آپولو معقول و سنجیده سومین متحدی است که انسان دیونوسوس به آن نیاز دارد. آپولو دلفی را با دیونیسوس تقسیم کرد و این دو شخصیت متضاد یکدیگرند. آپولو همه چیز را از منظر عقلانی و عینی می بیند، یک متفکر چپ مغز که همه چیز را به صورت خطی می بیند و برای وضوح ارزش قائل است. دیونیسوس زندگی را راست مغز، ذهنی و احساسی می بیند و هر دو به اندکی از آنچه دیگری دارد نیاز دارند. آموزش خوب، روشی است که در یک مرد دیونوسوسی ویژگی های تفکر عقلانی مدل آپولو را پرورش می دهد.
پس اگر دیونوسوس قرار است از نظر روانی زندگی کند و رشد کند، باید هویت خود را به عنوان فرزند الهی، نوجوان ابدی ترک کند و قهرمان شود. این موضوع در اسطورههای خدایان و الهههای دیگر مورد بحث قرار گرفته است و بسیاری با سفر قهرمان جوزف کمپبل آشنا هستند. برای انجام این کار، دیونیسوس باید خود را در معرض ناخودآگاه و غیر ایگو، تاریکی، نیستی، پوچی، جهان زیرین، رحم اولیه مادر قرار دهد. قهرمان باید خطرات دنیای زیرین را تحمل کند و با نفس دست نخورده روبرور شود و برای رویارویی قوی تر شود. آخرین کاری که دیونوسوس قبل از گرفتن جای خود در المپوس انجام داد، نجات مادر فانی خود سمله بود که مرد و در سرزمین هادس بود. دیونیسوس از طریق استخری بی ته به دنیای زیرین دسترسی داشت. دیونیسوس در استخر شیرجه زد و به هادس تاریک و ناگوار و وحشت آن رسید و مادرش را نجات داد،سمله را آزاد کرد و او را به زمین و در نهایت به کوه المپ برد. دیونیسوس سپس بر ترس خود از ناخودآگاه و ترس از روبرو شدن با زنانگی غلبه کرد. وقتی مردی بتواند مادرش را به عنوان یک زن که هیچ قدرت غیرعادی بر او ندارد دوست داشته باشد و بپذیرد، بزرگ شده است.
قدم بعدی یافتن یک عشق متعهد است. دیونیسوس باید با شریک زندگی خود ادغام شود و شفقت و همدلی پیدا کند. در این افسانه دیونیسوس اسطوره ای ، دیونیسوس از لذتهای بیرونی دست برداشته و به دنبال حقیقت به عمق معنا سفر میکند و پیچیده ترین روابطش را که برای هر مردی با مادرش است، حل میکند و به صورت سمبلیک مادرش را به کمک دیگران نجانت می دهد. برای هر مردی با کهن الگوی دیونیسوس این سفر معنوی لازم است تا دست از فرار از خود و پناه بردن به لذت ها بردارد و شادی درونی و رهایی و عزت نفس را تجربه کند.